نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران * (مسوول مکاتبات).
2 باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
علوم و تکنولوژی محیط زیست، دورهنوزدهم، شماره سه، پاییز 96
ارزیابی روند تغییرات پوشش اراضی حوزه آب خیز کفتاره با استفاده از
روش سنجش از دور
مرضیه علی خواه اصل [1]*
داریوش ناصری [2]
تاریخ دریافت:5/9/94 |
تاریخ پذیرش:8/11/94 |
چکیده
زمینه و هدف: آشکارسازی تغییرات پوشش اراضی، از جمله ابزارهای موثر برای مدیریت منابع طبیعی و ارزیابی تغییرات اکوسیستم به شمار میآید. هدف از انجام این پژوهش، پایش تغییرات پوشش اراضی با استفاده از تصاویر دور سنجی و GIS در حوزه آبخیز کفتاره استان اردبیل میباشد.
روش بررسی: در این تحقیق، تصاویر ماهوارهای لندست 5 سنجنده TM سالهای 1366 و 1377 و نیز لندست 8 سنجنده OLI TIRS سال 1393 مورد پردازش و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بدین منظور، بعد از انجام تصحیحات اتمسفریک و هندسی، طبقه بندی تصاویر به روش نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال انجام پذیرفت. سپس، تصاویر هر سال در چهار طبقه کشت دیم، مرتع، کشت آبی، باغ و اراضی بایر طبقه بندی شد. از طرفی برای تفکیک بهتر اراضی مرتعی از بایر، از شاخص NDVI و برای تفکیک بهتر اراضی مرتعی از کشت دیم، از لایه شیب استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که در طول دوره 1393-1366، 91/68 درصد از منطقه تغییری نداشته است و 68/1970 هکتار از اراضی مرتعی تخریب و به اراضی بایر، کشت دیم وکشت آبی و باغ تبدیل شده است. همچنین اراضی کشت دیم به میزان 26 درصد (20/1808 هکتار)، کشت آبی و باغ به میزان 97/6 درصد (54/43 هکتار) و اراضی بایر به میزان 99/33 درصد (78/100 هکتار) نسبت به سطح اولیه خود در منطقه، توسعه یافته است.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، استفاده از اطلاعات تکمیلی از جمله اطلاعات شیب و شاخص NDVI منطقه در کنار پردازش تصاویر ماهوارهای به روش نظارت شده برای تهیه نقشههای پوشش اراضی، موجب افزایش دقت طبقهبندی تصاویر میگردد.
واژههای کلیدی: تصاویر ماهواره ای، تغییرات پوشش اراضی، حوزه آبخیز کفتاره، NDVI.
|
Evaluation of land cover changes in Kaftareh watershed using remote sensing technique
Marzieh Alikhah-Asl [3]*
Dariush Naseri [4]
Abstract
Background and Objective: Land cover change detection is an effective tool for managing natural resources and evaluating ecosystem changes. The aim of this research is monitoring land cover changes using remotely sensed images and GIS in Kaftareh watershed in Ardabil province.
Method: In this investigation, Landsat 5 TM images for years 1987 and 1998 and Landsat 8 OLI-TIRS images for year 2014 were collected and analyzed. For this purpose, atmospheric and radiometric corrections, the images of every year was classified using maximum likelihood supervised classification method. Then, considering study area features, the images were classified into four land cover classes: dry land, range land, irrigated land, garden land and bare land. Moreover, NDVI index was used to differentiate between range land and bare land. Slope layer was used to distinguish between range land and dry land.
Findings: According to the results, during the period 1987-2014, 68.91 percent of study area haven’t been changed. 1970.68 hectares of range land were destroyed and changed into bare land, dry land and garden land. Moreover, dry land, irrigated and garden land and bare land were increased 26% (1808.20 hectares), 6.97% (43.54 hectares) and 33.99% (100.78 hectares), respectively.
Discussion and Conclusion: Additional information such as slope layer and NDVI index in assistant with supervised classification of satellite images can increase the accuracy of image classification to provide land cover maps.
Keywords: Satellite Images, Land Cover Changes, Kaftareh Watershed, NDVI.
مقدمه
پوشش زمین به هر نوع پوشش فیزیکی و بیولوژیکی موجود در سطح زمین شامل آب، پوشش گیاهی، زمین بایر، تالابها، یخ و برف و همچنین ساخت و سازهای مصنوعی اطلاق میشود (1). پوشش و کاربریهای سطح زمین منعکس کننده فرآیندهای طبیعی و اجتماعی در سطح زمین است، بنابراین فراهم نمودن اطلاعات ضروری برای مدل سازی و درک بسیاری از پدیدههای طبیعی در سطح زمین از جمله مدلهای تغییرات اقلیمی، اکوسیستمی، هیدرولوژیکی و اتمسفری بسیار حیاتی میباشد (2). رشـد روزافزون جمعیت، فشار بر عرصههای طبیعی را افزایش میدهد و بهرهبرداری غیراصولی و تغییر کاربریها سبب تخریب زیستبومها میشود (3). رشد سریع اقتصادی، سرعت تغییرات منابع را بیشتر کرده است و بسیاری از این تغییرات، اثرات سریع و زیانباری بر محیطزیست طبیعی از جمله کشاورزی، جنگل، منابع آب، ارزشهای فرهنگی از قبیل زمینمنظرهای تاریخی و سلامتی انسانها گذاشته است (2). تغییرات کاربری زمین به طور مستقیم منابع زمین را تغییر می دهد که این امر با تاثیر بر دما و رطوبت، باعث تاثیر بر اقلیم و آب و هوای منطقه میشود. همچنین تغییرات کاربری باعث کاهش نواحی تحت کشت میشود که کاهش مواد غذایی را در پی دارد. از طرفی دیگر، لکه لکه شدگی زیستگاه (از بین رفتن یا ایزوله شدن)، تهدیدی جدی برای تنوع بیولوژیکی به حساب می آید (4). بنابراین تهیهی نقشههای کاربری بهروز از مناطق مختلف و بررسی تغییرات صورت گرفته در خصوص کاربری و پوشش زمین در سالهای گذشته، برای مدیران و برنامهریزان مناطق جهت اتخاذ تصمیمات مدیریتی بسیار حایز اهمیت است. پایش تغییرات کاربری اراضی در سالهای گذشته اطلاعات با ارزشمندی را از مکانیزم تغییرات مکانی برای تصمیم گیران فراهم میکند (5). در طول 20 سال گذشته، تصاویر ماهوارهای به عنوان منبعی مهم در جهت تهیه نقشههای کاربری اراضی و نیز ارزیابی تغییرات گذشته مورد استفاده قرار گرفته است (6). تصاویر سنجش از دور به علت داشتن قابلیت بالا در شناسایی تغییرات با دقت بالا و به شیوهای موثر، منابع با ارزشی را برای بررسی فرآیند و الگوهای تغییر زیست محیطی و اکوسیستمی در مقیاس زمانی و جغرافیایی فراهم میکند (7 و 8). ماهوارههای سنجش از دور با فراهمآوری تصاویر چندزمانه و چندطیفی می توانند در کمی نمودن نوع و میزان تغییرات کاربری و پوشش اراضی به کار گرفته شود. از طرفی دیگر، سیستم اطلاعات جغرافیایی فراهم کنندهی محیطی مناسب برای نمایش، ذخیره سازی و تجزیه تحلیل دادهها می باشد و روش سنجش از دور یک ابزار مناسب برای کسب اطلاعات مکانی در جهت رسیدن به مدیریت پایدار منابع طبیعی و چشم انداز اقتصادی می باشد (9)، بههمین دلیل در سالهای اخیر، ترکیب دانش سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در شناسایی و تجزیه و تحلیل تغییرات کاربری و پوشش زمین به شکل گستردهای مورد استفاده قرار گرفته است (10). در ارتباط با موضوع تحقیق، تحقیقاتی در داخل و خارج از کشور صورت گرفته است. سلطانیان و همکاران (2014) (11) با استفاده از تصاویر دورسنجی و GIS به ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی منطقه حفاظت شده اشترانکوه لرستان بین سالهای 1368 تا 1384 پرداختند. برای این کار از تصاویر لندست استفاده کرده و به این نتیجه رسیدند که در این بازه 2902 هکتار از ارضی جنگلی منطقه تخریب و به اراضی کشاورزی و مرتعی و بایر و بدون پوشش تبدیل شده است. سامانی و همکاران (2010) (12) با استفاده از تصاویر لندست و GIS به ارزیابی تغییرات کاربری اراضی حوزه آبخیز طالقان در دوره 1366 تا 1380 پرداختند و به این نتیجه رسیدند که استفاده از فناوری سنجش از دور در کنار GIS میتواند قابلیت دسترسی به اطلاعات کاربری اراضی را ارتقاء دهد. البته به دلیل شباهتهای موجود طیفی کاربریهای مرتع و اراضی رها شده، به کارگیری و اجرای روش های دقیقتر لازم می باشد. Hong Yao (2013) (13) به ارزیابی تغییرات نواحی ساحلی شهر نانتونگ چین در بازه زمانی 1990 تا 2010 پرداخت. برای این کار از تصاویر سنجندههای TM و ETM استفاده کرده و نتایج تحقیق نشان داد که نواحی ساحلی در منطقه افزایش یافته و محل اتصال دریا به ساحل به سمت دریا عقب نشینی کرده است. برینک و همکاران (2009) (14)، به ارزیابی تغییرات صورت گرفته در 25 سال گذشته درساحاران آفریقا پرداختند. برای این کار از تصاویر لندست استفاده کرده و نتایج نشان داد که در این منطقه، مناطق کشاورزی افزایش، مناطق جنگلی و پوشش گیاهی غیر جنگلی کاهش و مناطق بایر افزایش یافته است که علت این امر افزایش جمعیت انسانی بوده است. شلابی و همکاران (2007) (15)، با استفاده از روش طبقهبندی نظارتشده و تصاویر ماهوارهی لندست، به شناسایی تغییرات انجام یافته بین سالهای 1987 تا 2001 در نواحی ساحلی شمال غربی مصر پرداختند. نتایج تحقیقات نشان داد مساحت نواحی ساحلی و پوششهای گیاهی به علت گسترش فعالیتهای توریستی و کشاورزی در منطقه کاهشیافته است. حوزه آبخیز کفتاره به دلیل نقش مهم در تامین امرار معاش جمعیت ساکن در این حوزه (حدود 8500 نفر)، برای انجام این پژوهش انتخاب شد و هدف از انجام این پژوهش، پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از دادههای دورسنجی و GIS بود تا با مشخص شدن روند تغییرات کاربری حوزه آبخیز کفتاره در سالهای گذشته، تصمیمات صحیح به منظور مدیریت حوزه در جهت توسعه پایدار اتخاذ گردد.
مواد و روشها
1-1-منطقه مورد مطالعه
حوزه آبخیز کفتاره با مساحت 10003 هکتار در شمال شهر اردبیل ( استان اردبیل) قرارگرفته و از نظر موقعیت جغرافیایی بین ²11 ، ¢10 °48 تا ²27 ، ¢24 و °48 طول شرقی و ²19 ، ¢32 و °38 تا ²30 ، ¢39 و °38 عرض شمالی واقع شده است. میانگین دمای سالانه 6/4 درجه سانتیگراد و میانگین بارش سالانه 2/282 میلیمتر می باشد (16). حداکثر ارتفاع حوزه 2142 متر و حداقل ارتفاع در جنوب حوزه برابر 1300 متر از سطح دریا است (شکل 1).
شکل 1- منطقه مورد مطالعه
Figure 1. Studied area
در این مطالعه تصاویر بدون ابر تصاویر سنجندههای TM و OLI-TIRS ماهواره لندست 5 و 8 با قدرت تفکیک 30 متر متعلق به اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد ماه سالهای 1366، 1377 و 1393 انتخاب و از تارنمای سازمان زمین شناسی آمریکا [5] دریافت گردید. شایان ذکر است که در این موقع از سال، پوشش گیاهی منطقه به رشد تقریبی حداکثر خود دست مییابد.
2-2-پیش پردازش تصاویر
در ادامه به انجام تصحیحات هندسی و کاهش اثرات گرد و غبار پرداخته شد. تصحیح هندسی تصویر سالهای 1366 و 1377 با استفاده از تصویر سال 1393 که خود زمین مرجع شده و دارای سیستم تصویر UTM ZONE 39 N بود، با استفاده از روش پیکسل به پیکسل در محیط نرم افزار ENVI4.2 صورت پذیرفت. مقدار ریشه متوسط مربع خطابرابر 0.3 پیکسل محاسبه و دو تصویر بر یکدیگر منطبق شدند. گفتنی است در تصحیح هندسی، مقدار ریشه متوسط مربع خطای قابل قبول، کمتر از 0.5 پیکسل است (15). همچنین به منظور کاهش اثر گرد و غبار و ذرات معلق از مدل کاست[6] در محیط نرم افزارIDRISI SELVA 17 استفاده شد. از طرفی بررسی کیفیت رادیومتری تصاویر نشان داد که تصاویر مربوط به هر سه سال از کیفیت مطلوب برخوردار است و هیچ یک از خطاهای راه راه شدگی و پیکسلهای تکراری، در تصاویر وجود ندارد.
2-3-طبقه بندی تصاویر
تعداد کلاسهای کاربری و پوشش زمین با توجه به تصاویر و نقشههای موجود، شرایط منطقه مورد مطالعه و کلاسهای مورد نیاز برای نقشه پوشش زمین انتخاب شده و تفکیک چهار کلاس به این شرح مورد توجه قرار گرفته است: 1. اراضی کشاورزی دیم; 2. اراضی مرتعی; 3. اراضی کشت آبی و باغ و 4. اراضی بایر. در ادامه اقدام به تهیه نمونههای تعلیمی برای طبقهبندی تصاویر شد. در انتخاب مناطق نمـونـه رعایت نکاتی ضـروری می باشد از جمله اینکه به صورتی انتخاب شوند که بر روی پدیدههای گوناگون تصویر، به شکل مناسب پراکنده شده باشند، نمونه به گونهای انتخاب شود تا از نظر انعکاس طیفی همگنی مطلوبی مشاهده شود و به علاوه نمونهها از نظر اندازه به طور مناسب انتخاب گردند (17). از طرفی حداقل تعداد پیکسل مورد نیاز برای هرکلاس N+1 است که حرف N به معنای تعداد باندهای مورد استفاده در عملیات طبقه بندی است (18)، اگرچه تعداد پیکسلهای مورد نیاز برای هر کلاس N10 یا حتی N100 نیز پیشنهاد شده است (19). با رعایت شرایط فوق، با کاربرد سامانه موقعیت یاب جهانی، نمونه های تعلیمی از سطح حوزه تهیه شد. همچنین برای مناطق مرتفع نیز که امکان دسترسی میسر نبود، از تصاویر مربوط به Google Earth استفاده شد. از طرفی سعی شد از کلاس هایی که دارای الگوهای طیفی متفاوتی بودند نمونه های تعلیمی بیشتری برداشت گردد تا تغییرات طیفی این کلاس ها در طبقه بندی دخالت داده شود. برای تهیه نمونههای تعلیمی مربوط به سالهای 1366 و 1377 از مصاحبه حضوری از افراد ساکن منطقه و نیز نقشههای کاربری موجود از منطقه نیز کمک گرفته شد. گفتنی است که حدود 3/2 از نمونههای تعلیمی برای فرآیند طبقهبندی و 3/1 برای ارزیابی مدل به کار میرود (6). برای طبقهبندی تصاویر از خوارزمیک بیشترین شباهت[7] استفاده شد. این روش با استفاده از میانگین و ماتریس کوواریانس دادههای تمرینی[8] از روشهای دیگر طبقه بندی مانند طبقهبندی کمترین فاصله[9] نتایج بهتری به دست میدهد (20)، همچنین این روش به عنوان یکی از دقیقترین روشهای طبقهبندی پیکسل پایه توسط اکثر محققین پذیرفته شده است (18). در ادامه با استفاده از نقاط تعلیمی، نقشه کاربری و پوشش اراضی در محیط Envi 4.2 تهیه شد.
2-4- بهبود دقت طبقهبندی تصاویر با اطلاعات جانبی
پس از تهیه نقشه طبقهبندی شده، نمونههایی که برای ارزیابی دقت طبقهبندی برداشت شده بودند، با نقشه طبقه بندی شده، رویهمگذاری گردید و مشخص شد که در قسمتهایی از تصاویر طبقهبندی شده منطقه، اراضی بایر از مراتع با پوشش ضعیف به خوبی تفکیک نشده بود، لذا به منظور جلوگیری از کاهش دقت طبقه بندی تصاویر، از شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی ( NDVI)، برای شناسایی اراضی بایر از مراتع ضعیف استفاده شد. این شاخص از رابطه زیر (1) به دست میآید :
رابطه (1)
که در آن به عنوان میزان بازتابش در باند مادون قرمز نزدیک و به عنوان میزان بازتابش در باند قرمز مرئی است که به علت استفاده از تصاویر TM و OLI-TIRS مطابق جدول 1 جایگزین میشود.
جدول 1- روابط محاسبه NDVI مطابق با تصاویر سنجنده TM و OLI-TIRS
Table 1. NDVI equations according to the images of TM and OIL-TIRS sensors
سنجنده |
رابطه محاسبه NDVI |
TM |
|
OLI-TIRS |
از این شاخص به طور گسترده و مبتنی بر ارزشهای طیفی در شناسایی شرایط رشد پوشش گیاهی استفاده شده است. نسبت بازتابندگی باندهای قرمز و مادون قرمز نزدیک که به ترتیب نشان دهنده بازتابش امواج در باند موج قرمز مرئی و باند موج مادون قرمز رادیومتری ماهواره است، در بررسی شرایط و نقشهسازی پوشش گیاهی استفاده میشود زیرا این دو طول موج به شکل فزایندهای توسط گیاهان به ترتیب، جذب و بازتابیده می شوند (21). در این روش، محاسبه نسبت دامنه تغییرات و مقادیر NDVI از 1- تا 1+ است. مقدار عددی زیاد نشان دهنده پوشش گیاهی سالم بوده و مقدار عددی کم دلالت بر پوشش گیاهی ناسالم و یا تحت فشار همانند شرایط اراضی بدون پوشش دارد (22). بعد از تهیه نقشه NDVI برای هر سه سال مورد بررسی، مناطقی که در فرایند طبقهبندی جزو طبقه مرتع قرار گرفته بودند و مقادیر با NDVI مساوی یا کمتر از صفر را به خود اختصاص داده بودند، به عنوان مناطق بایر یا فاقد پوشش گیاهی در نظر گرفته شد و در نقشه نهایی اعمال گردید. برای تفکیک بهتر اراضی مرتعی از اراضی دیم نیز که امکان طبقه بندی اشتباه پیکسلها در این زمینه وجود داشت، از نقشه شیب منطقه کمک گرفته شد؛ به گونهای که با پیمایش میدانی در سراسر منطقه، حداکثر شیبی که برای کشاورزی دیم مشاهده گردید 30% تخمین زده شد. در ادامه، با استفاده از لایه رقومی توپوگرافی 1:25000 منطقه، لایه مدل رقومی ارتفاعی در محیط ArcGIS 9.3 تهیه شد. در ادامه، با استفاده از این لایه، لایه شیب منطقه تهیه و در دو طبقه کمتر و بیشتر از 30% طبقه بندی گردید. در ادامه لایه شیب با لایه کاربری تهیه شده از روش حداکثر احتمال رویهمگذاری شده و مناطق با شیب بیشتر از 30% که به کاربری کشاورزی دیم اختصاص داده شده بودند به کاربری مرتع تغییر یافتند.
2-5- ارزیابی دقت نقشهها
به منظور ارزیابی دقت نقشههای تهیه شده، با استفاده از نقاط کنترلی تهیه شده و درنظر گرفتن چهار کلاس کاربری، دقت کلی طبقهبندی از رابطه (2) محاسبه شد:
رابطه(2) |
که در آن OA دقت کلی، N تعداد کل پیکسلهای آزمایشی، تعداد کل پیکسلهای درست طبقهبندی شده است. همچنین ضریب "کاپا" نیز از رابطه زیر محاسبه شد:
رابطه (3) |
که در آن درستی مشاهده شده و تواف مورد انتظار هستند (23). بعد از اتمام عملیات تفسیر تصاویر ماهوارهای و بررسی دقت طبقهبندیهای صورت گرفته، برای یکسان سازی نقشههای کاربری اراضی مربوط به هر سه سال (1366، 1377 و 1393)، عملیات تکمیلی شامل اختصاص رنگ مناسب به طبقههای نقشهها واختصاص کد مناسب با هر طبقه در نقشههای تولیدی انجام شد و در نهایت نقشه های کاربری اراضی تهیه گردید. در ادامه جهت مشخص نمودن نوع تغییرات کاربری در طی زمان، از ماژول Crosstab در محیط Idrisi Selva استفاده شد و نقشه تبدیلات کاربری اراضی تهیه گردید. شکل (2) فلوچارت تحقیق را نشان میدهد.
شکل 2- مراحل انجام مطالعه (منبع: نویسندگان)
Figure 2. Research flowchart
نتایج
یافتههای مربوط به صحت طبقه بندی برای تصاویر زمانههای مختلف مطابق جدول (2 ) میباشد. براساس جدول فوق در هر سه تصویر میزان صحت کلی از میزان ضریب کاپا بیشتر است. از طرف دیگر میزان ضریب به دست آمده بیانگر این است که تصاویر ماهوارهای با دقت قابل قبول قادر به تهیه نقشههای کاربری اراضی است. بالاتر بودن میزان ضریب صحت کلی نسبت به ضریب کاپا به ماهیت محاسبه ضرایب فوق مربوط است (12). معمولا صحت کلی یک برآورد خوشبینانه است و بالاتر از مقدار واقعی به دست میآید در حالیکه ضریب کاپا میزان دقت را نسبت به یک طبقهبندی تصادفی محاسبه مینماید (24). از آنجا که ضرایب صحت کلی و ضریب کاپا تنها با کل طبقه بندی ارتباط دارند و اطلاعاتی در مورد توزیع مکانی خطای کلاسها ارایه نمیدهند (11)، برای برآورد دقت کلاسها به صورت مجزا پارامترهای دقت کاربر و دقت تولید کننده و خطای کمیشن (دقت کاربر-1) و خطای امیشن (دقت تولید کننده-1) برای کلاسهای مختلف کاربری اراضی تهیه شد. جدول (3) مقادیر عددی هریک از این پارامترها را برای تصویر سنجنده TM 1987، جدول (4) مقادیر عددی هر یک از این پارامترها را برای تصویر سنجنده TM 1998 و جدول (5) مقادیر عددی هریک از این پارامترها را برای تصویر سنجنده OLI-TIRS 2014 نشان میدهد.
جدول 2- نتایج کلی دقت طبقه بندی در هر سه تصویر
Table 2- Overal accuracies and Kappa coefficients of 3 studied images
تصویر |
صحت کلی% |
ضریب کاپا |
TM1987 |
92/87 |
82/0 |
TM1998 |
44/91 |
87/0 |
OLI-TIRS2014 |
59/94 |
91/0 |
جدول 3- میزان مقادیر مختلف ضرایب دقت کاربر و تولید کننده برای تصویر طبقه بندی شده ی TM 1987
Table 3. User and producer accuracies for 1987 landsat TM classified image
کاربری |
دقت کاربر |
دقت تولید کننده |
درصد کمیشن |
درصد امیشن |
کشاورزی دیم |
12/85 |
33/73 |
88/14 |
67/26 |
مرتع |
95/92 |
70/92 |
05/7 |
30/7 |
کشاورزی آبی و باغ |
73/87 |
66/92 |
27/12 |
34/7 |
بایر |
61/78 |
03/91 |
39/21 |
97/8 |
جدول 4- میزان مقادیر مختلف ضرایب دقت کاربر و تولید کننده برای تصویر TM 1998
Table 4.User and producer accuracies for 1998 landsat TM classified image
کاربری |
دقت کاربر |
دقت تولید کننده |
درصد کمیشن |
درصد امیشن |
کشاورزی دیم |
10/97 |
00/80 |
90/2 |
00/20 |
مرتع |
00/88 |
92/96 |
00/12 |
08/3 |
کشاورزی آبی و باغ |
71/88 |
50/94 |
29/11 |
50/5 |
بایر |
50/87 |
59/79 |
50/12 |
41/20 |
جدول 5- میزان مقادیر مختلف ضرایب دقت کاربر و تولید کننده برای تصویر OLI-TIRS 2014
Table 5. User and producer accuracies for 2014 landsat OLI_TIRS classified image
کاربری |
دقت کاربر |
دقت تولید کننده |
درصد کمیشن |
درصد امیشن |
کشاورزی دیم |
30/98 |
48/90 |
70/1 |
52/1 |
مرتع |
83/90 |
54/99 |
17/9 |
46/0 |
کشاورزی آبی و باغ |
56/95 |
72/96 |
44/4 |
28/3 |
بایر |
59/87 |
17/89 |
41/12 |
12/10 |
نقشههای کاربری و پوشش اراضی مربوط به سالهای 1367، 1377 و 1394 به ترتیب در شکلهای( 3، 4 و 5) آورده شده است. مجموع مساحت کاربریهای منطقه مورد مطالعه 1003 هکتار میباشد. مساحت هریک از کاربریها نیز در طول دوره 1393-1366 به تفکیک در جدول (6) آورده شده است.
جدول 6- مساحت کلاسهای مختلف کاربری در سه زمان مورد بررسی برحسب درصد و هکتار
Table 6. The areas of different land use classes for 3 studied years (hectare and percentage)
کلاس کاربری |
سال |
|||||
|
1393 |
1377 |
1366 |
|||
درصد |
هکتار |
درصد |
هکتار |
درصد |
هکتار |
|
کشاورزی دیم |
25/69 |
9/6927 |
46/53 |
70/5347 |
19/51 |
70/5120 |
مرتع |
30/21 |
44/2136 |
46/34 |
78/3447 |
05/41 |
12/4107 |
کشت آبی و باغ |
4/6 |
43/642 |
07/7 |
70/707 |
80/5 |
89/580 |
بایر |
94/2 |
74/296 |
01/5 |
18/501 |
95/1 |
87/195 |
مجموع |
100 |
10003 |
100 |
10003 |
100 |
10003 |
مطابق با جدول (6)، کاربری کشاورزی دیم در طول بازه 1366 تا 1393 از روند صعودی برخوردار بوده است به طوری که از 70/5120 هکتار درسال 1366 به میزان 9/6927 هکتار درسال 1393 رسیده است. در مقابل، کاربری مرتع در این مدت زمان روند نزولی داشته و از 12/4107 هکتار به 44/2136 رسیده است. از سویی کاربری های کشت آبی و باغ و بایر در دوره اول (1366 تا 1377) روند صعودی داشته اند اما در دوره دوم (1377 تا 1393) روند نزولی به خود گرفتهاند (شکل6).
شکل 3- نقشه کاربری اراضی سال 1366
Figure 3. Land use map for year 1987
شکل 4- نقشه کاربری اراضی سال 1377
Figure 4. Land use map for year 1998
شکل 5- نقشه کاربری اراضی سال 1393
Figure 5. Land use map for year 2014
شکل6- مساحت کاربریهای مختلف در طول دوره 1393-1366
Figure 6. The areas of different land use classes during the period of 1987-2014
به منظور بررسی بهتر کاهش یا افزایش در میزان هر کاربری در دو دوره، در جدول (7) این تغییرات به تفکیک برای هر کاربری آورده شده است. همانطور که در جدول (7) مشخص است، در دوره اول بیشترین تغییرات رخ داده مربوط به کاربری مرتع است که 50% تغییرات را شامل می شود که 34/659 هکتار کاهش داشته است. در مقابل مساحت کاربریهای کشاورزی دیم، کشت آبی و باغ و بایر افزایش داشتهاند. در دوره دوم، بیشترین تغییرات (70/49%) را کشاورزی دیم شامل می شود که 20/1580 هکتار افزایش داشته، اما در مقابل سایر کاربریها کاهش یافته است. به منظور بررسی دقیق تر تغییرات هریک از کاربریها، میزان تغییرات خالص هر طبقه با توجه به نقش دیگر کاربریها، به تفکیک در جدول (8) آورده شده است.
جدول 7- میزان تغییرات هر یک از کاربریها در دو دوره (1377-1366) و (1393-1377) بر حسب هکتار و درصد
Table 7- The amounts of land use changes during two periods of 1987-1998 and 1998-2014 (hectare and percentage)
کاربری
|
بازه زمانی |
|||
1366-1377 |
1377-1393 |
|||
هکتار |
درصد |
هکتار |
درصد |
|
کشت دیم |
227+ |
21/17 |
20/1580+ |
70/49 |
مرتع |
34/659- |
00/50 |
34/1311- |
24/41 |
کشت آبی و باغ |
81/126+ |
61/9 |
27/83- |
61/2 |
بایر |
31/305+ |
15/23 |
44/204- |
43/6 |
کل |
46/1318 |
100 |
27/3179 |
100 |
جدول8- نوع و درصد تغییرات کاربری صورت گرفته در حوزه آبخیز کفتاره در فاصله سالهای 1393-1366
Table 8- The types and percentages of land use changes in Kaftarh watershed during the period of 1987-2014 (hectare and percentage)
تبدیل از/به |
بازه زمانی |
|
مساحت (هکتار) |
مساحت (درصد) |
|
کشاورزی دیم بدون تغییر |
47/4624 |
22/46 |
کشت دیم به مرتع |
16/110 |
10/1 |
کشت دیم به کشت آبی و باغ |
74/205 |
05/2 |
کشت دیم به بایر |
69/147 |
47/1 |
مرتع به کشت دیم |
69/1794 |
93/17 |
مرتع بدون تغییر |
82/1979 |
78/19 |
مرتع به کشت آبی و باغ |
96/228 |
28/2 |
مرتع به بایر |
68/94 |
94/0 |
کشت آبی و باغ به کشت دیم |
51/300 |
00/3 |
کشت آبی و باغ به مرتع |
24/66 |
66/0 |
کشت آبی و باغ بدون تغییر |
11/232 |
32/2 |
کشت آبی و باغ به بایر |
95/13 |
13/0 |
بایر به کشت دیم |
30/141 |
47/1 |
بایر به مرتع |
02/4 |
004/0 |
بایر به کشت آبی و باغ |
54/0 |
000/0 |
بایر بدون تغییر |
40/59 |
59/0 |
نتایج جدول (8) نشان میدهد که 91/68 درصد از منطقه بدون تغییر باقی مانده است. 69/1794 هکتار از اراضی مرتعی به کشت دیم، 96/228 هکتار به کشت آبی و باغ و 68/94 هکتار به بایر تبدیل شده است که نشان از کاهش 2118.33 هکتاری مراتع در طی این دوره در منطقه دارد. همچنین بیشترین تغییرات صورت گرفته مربوط به تبدیل کاربری مرتع به کشاورزی و کشت آبی و باغ به کشت دیم میباشد. در صورتی که کمترین تغییرات مربوط به تبدیل کاربری بایر به کشت آبی و باغ و بایر به مرتع می باشد. شکل (7) نقشه تغییرات کاربری اراضی در دوره 1393-1366 را نشان می دهد.
شکل 7- نقشه تغییرات کاربری رخ داده در طول دوره 1393-1366
Figure 7.The map of land use changes during the period of 1987-2014
بحث و نتیجهگیری
بررسی منابع زمینی و روند تغییرات آنها با استفاده از روشهای سنتی، معمولاّ زمانبر و مستلزم هزینههای زیاد می باشد (24). این مساله همراه با سرعت پویایی و تحول پدیدههای زمینی سبب شده است تا متخصصان برای یافتن روشهای سریع و دقیق با استفاده از فنون پیشرفته تلاش بیشتری نمایند (11). فنون سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی از جمله فناوریهای مورد استفاده در این زمینه میباشند (8 و20 و 25). قابلیت بالای سامانههای اطلاعاتی جغرافیایی و سنجش از دور از یکطرف، صرفهجویی و کاهش هزینهها نیز از طرف دیگر سبب شده تا امروزه این فناوریها بهعنوان یکی از بهترین روشها برای تهیهی نقشههای کاربری/پوشش اراضی با استفاده از تصاویر ماهوارهای باشد. با توجه به اینکه دادههای مورد استفاده از نوع اطلاعات ماهوارهای لندست (سنجندههای TMو OLI-TIRS) هستند که در طول موجهای متفاوت از سطح زمین فرایند دریافت اطلاعات طیفی را ممکن میسازند و با توجه به اینکه خصوصیات طیفی هر باند اطلاعاتی، تهیه اطلاعات موضوعی در قالب ترکیب با سایر دادههای طیفی را امکانپذیر میسازد، از این رو دادههای سنجش از را دور از منابع بسیار با اهمیت در مطالعات محیطی مناطق و بررسی تغییرات آنها در طی زمان میباشد. این امر به دلیل تکراری بودن، پوشش وسیع و امکان دسترسی در اسرع وقت میتوانند راهحل مناسبی جهت تهیه نقشه، ارزیابی، کنترل و پایش مناطق را فراهم نمایند (26). در این تحقیق برای پایش تغییرات رخداده در بازهی 27 ساله از روش طبقهبندی نظارتشده و خوارزمیک طبقهبندی بیشترین شباهت که دارای دقت بالایی میباشد (27)، استفاده شدکه مشابه تحقیقات (15 و 28 و 29 و 30 و 31) است. بر اساس نتایج حاصل از بررسی دقت طبقه بندی در دو تصویر، میزان صحت طبقهبندی برای تصویر TM 1987، TM 1998 و OLI TIRS 2014 به ترتیب 92/87، 44/91 و 59/94 درصد و میزان ضریب کاپا برای هر کدام از این تصاویر 82/0، 87/0 و 91/0 به دست آمد. میزان ضرایب حاصل بیانگر این واقعیت است که هر یک از تصاویر ماهواره ای مورد استفاده، قابلیت تهیه نقشه کاربری اراضی با دقت بالا را داشتهاند که با نتایج تحقیقات (3 و 11 و 19 و 32) مطابقت دارد. در این پژوهش علاوه بر محاسبه صحت کلی و ضریب کاپا، پارامترهای دقت کاربر و دقت تولید کننده، به تفکیک برای هر کلاس از کاربری در سه تصویر به دست آمد تا میزان خطا در هریک از کلاسهای طبقهبندی شده مشخص شود. در مجموع دقت نتایج حاصل از سه تصویر برای تمام کاربریها یکسان بود، که این مهم را میتوان به برداشت نمونههای تعلیمی مناسب و همزمانی تاریخ برداشت سه تصویر در سالهای 1366، 1377 و 1393 ربط داد که هرسه تصویر نیز در اوایل خرداد ماه برداشت شده بودند. در این زمان در منطقه مورد مطالعه پوشش گیاهی به حداکثر رشد خود رسیده و اراضی کشت دیم هنوز برداشت نشده است. بنابراین تصاویر بازتاب طیفی کلاسهای مشابه در هر سه سال تا حدود زیادی مشابه خواهد بود. علاوه بر این موارد، برداشت نمونههای تعلیمی با پراکنش و تعداد مناسب در سطح حوزه و استفاده از شاخص NDVI و لایه شیب برای تصحیح نقشهها نقش قابل توجهی در بهبود فرایند طبقهبندی داشته است. نتایج حاصل از مقایسه نقشههای کاربری اراضی در طول دوره 1393-1366 نشان دهنده تغییر سطح همه کاربریها می باشد که در این میان کاربریهای کشت دیم، بایر و کشت آبی و باغ افزایش یافته است در حالیکه مراتع منطقه به شدت (68/1970 هکتار) کاهش یافته است. بیشترین تغییرات کاربری مرتع در اثر تبدیل به کاربریهای به ترتیب کشت دیم، کشت آبی، باغ و بایر بوده است. مهم ترین تبدیل مربوط به تبدیل اراضی مرتعی به اراضی کشاورزی تحت کشت دیم میباشد که باتوجه به افزایش جمعیت منطقه از حدود 4000 نفر به 8500 در آخر بازهی مورد مطالعه (مطالعات تفصیلی حوزه آبخیز کفتاره اردبیل) و رشد بیش از دو برابر آن، تقاضا برای امرار معاش را بیشتر کرده که این امر در نهایت منجر به تخریب و تبدیل اراضی مرتعی به کشاورزی کشت دیم شده است. تبدیل اراضی مرتعی به اراضی بایر به دلیل افزایش تعداد دام در منطقه در طی 27 سال (مطالعات تفصیلی حوزه آبخیز کفتاره اردبیل) و به دنبال آن چرای بیش از ظرفیت مراتع در کنار چرای زود رس از دیگر عوامل کاهش مراتع منطقه است. از دیگر علل افزایش اراضی بایر، تبدیل اراضی مرتعی درجه سه به کشت دیم بوده که به دلیل بازدهی کم پس از مدتی کشت، این اراضی به دیم زار و در نهایت به اراضی بایر تبدیل شده است. از طرفی دیگر تبدیل اراضی مرتعی به کشت آبی که در منطقه به صورت کشت یونجه میباشد نیز از دیگر علل کاهش مراتع منطقه است. آب مورد نیاز کشت یونجه در گذشته در منطقه از طریق آب چشمهها تهیه میشده است که در سالهای اخیر با افزایش سطح کشت آبی در منطقه، علاوه بر آب چشمه ها، حفر 9 مورد چاه (مطالعات تفصیلی حوزه آبخیز کفتاره اردبیل)، جهت تامین آب مورد نیاز، هشداری برای تهدید اکوسیستم منطقه است که در آینده سبب تاثیرات منفی خواهد شد. از دیگر دلایل تخریب مراتع، مدیریت ضعیفتر سازمانهای متولی عرصههای منابع طبیعی و توجه کمتر مسوولان و مردم محلی به ویژه در سالهای ابتدای دوره می باشد که هنوز مطالعات تفصیلی در این منطقه صورت نگرفته بود. لازم به ذکر است که در سالهای اخیر با مطالعات صورت گرفته و اجرای طرحهای احیای مرتع، بخشی از اراضی فاقد پوشش (بایر) منطقه، تبدیل به مراتع شدهاند. همچنین عمده تخریب این مراتع در حاشیه زمینهای زراعی و کم شیب در منطقه که مناسب تبدیل به زمینهای زراعی است رخ داده است، (11 و 33) نیز در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند. اراضی تحت کشت دیم در طول دوره 1393-1366 به میزان 2/1808 هکتار افزایش یافته است که این نتیجه همسو با نتایج تحقیق (11) است ولی با نتایج تحقیق (12 و 34) که اراضی کشاورزی در یک دوره کاهش داشته است مخالف میباشد، البته به نظر میرسد کاهش اراضی کشاورزی در تحقیق ایشان به دلیل افزایش ساخت و سازهای مسکونی در اراضی کشاورزی منطقه بوده است. بر اساس نتایج تحقیق در طول دوره زمانی مورد بررسی نیز اراضی بایر در منطقه افزایش یافته است. عمده دلیل افزایش اراضی بایر در منطقه تبدیل اراضی کشت دیم و مرتع به اراضی بایر است که علت این امر تبدیل اراضی مرتعی به کشت دیم در حاشیه مزارع میباشد که به دلیل عدم محصول دهی در منطقه رها شده و تحت عنوان دیمزار رها شده تلقی میگردد. همچنین نباید از تاثیر دامهای منطقه و از بین رفتن پوشش گیاهی اراضی مرتعی منطقه به خصوص اراضی با پوشش ضعیف در منطقه غافل بود. البته در دوره 1377-1366 اراضی بایر در منطقه افزایش ولی در دوره 1393-1377 کاهش یافته است که علت این امر اجرای طرحهای احیای مراتع و عملیاتی از قبیل بذرپاشی و کپه کاری و ... در منطقه از سوی منابع طبیعی استان است که موجب تبدیل بخشی از اراضی بایر به مرتع شده است. از طرفی دیگر در دوره 1377-1366 اراضی کشت آبی و باغ در منطقه افزایش یافته است که این امر به دلیل تامین علوفه دام توسط مردم بومی منطقه امری طبیعی است، هرچند که در سال 1377 که در منطقه به عنوان سال ترسالی مشخص شده است (35)، اقلیم منطقه تاثیر بهسزایی در بهبود وضعیت باغات منطقه داشته است. اما در دوره 1393-1377 با کاهش سطح آبهای سطحی و زیرزمینی در منطقه و همچنین بروز خشکسالی در سالهای 1390 تا 1393 در منطقه (35)، بخش زیادی از اراضی کشت آبی و باغات منطقه کاهش یافته است.
تشکر و قدردانی
بدین وسیله، از تمامی افراد بومی منطقه کفتاره و کارشناسان منابع طبیعی استان اردبیل که در طول مراحل مختلف انجام این تحقیق ما را یاری نمودند تشکر و قدردانی میکنیم.
منابع
[1]- استادیار، گروه منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران * (مسوول مکاتبات).
[2]- باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران.
[3]- Assistant Professor, Natural Resources and Environment Department, Payame Noor University, Tehran, Iran. *(Corresponding author)
[4]- Young Researchers and Elite Club, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran.
[5]- United State Geology Survey
[6]- Cost
[7]- Maximum Likelihood
[8]- Training Data
[9]- Minimum Distance
منابع