نوع مقاله : مستخرج از پایان نامه
نویسندگان
1 استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی، ایران، (نویسنده مسئول مکاتبات)
2 استادیار دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
3 کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
علوم و تکنولوژی محیط زیست، دورهبیست و دوم، شماره نه، آذر ماه 99
واکاوی اثر تسهیلات پرداختی بانکها بر کاهش انتشار CO2 در میان
کشورهای خاورمیانه و منطقه منا
ویدا ورهرامی[1]*
زهرا عابدی[2]
فائزه صادقیان[3]
تاریخ دریافت:12/06/97 |
تاریخ پذیرش: 15/12/97 |
چکیده
زمینه و هدف: از آن جایی که فعالیتهای اقتصادی خصوصاً فعالیتهای اقتصادی انرژیبر از مهمترین عوامل آلودهکننده محیطزیست در کشورهای درحالتوسعه و منطقه منا بهشمار میروند. از این رو با توجه به اهمیت موضوع این مطالعه با هدف واکاوی اثر تسهیلات پرداختی بانکها بر کاهش انتشار CO2 در میان کشورهای خاورمیانه و شمالآفریقا موسوم به منطقهمنا برای دوره زمانی 2016-2000 انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه از روش پنل جهت برازش استفاده شده است. میزان انتشار گاز دیاکسید کربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست بهعنوان متغیر وابسته و مصرفانرژی، آزادسازیتجاری، توسعه مالی، تسهیلاتپرداختی در بخش صنعت و در بخش کشاورزی متغیرهای مستقل هستند.
یافتهها: نتایج حاصل از تخمین مدل پانل نشان میدهد که ضرایب همه متغیرها در بلندمدت در سطح بالایی معنادار بوده، علائم آنها مورد انتظار و مطابق با مبانی نظری موضوع میباشد. روابط برآوردی، تأثیرگذاری مثبت متغیرهای؛ مصرفانرژی و آزادسازیتجاری با میزان انتشار گاز دیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست را نشان میدهد، بعبارتی افزایش در مصرف انرژی و آزادسازیتجاری با افزایش میزان انتشار گازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست همراه میباشد. نتایج وجود رابطه منفی بین متغیرهای؛ توسعه مالی، تسهیلاتپرداختی در بخش صنعت و در بخش کشاورزی با میزان انتشار گازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست را نشان میدهد.
بحث و نتیجه گیری: افزایش در توسعه بازارهای مالی، تسهیلاتپرداختی در بخش صنعت و در بخش کشاورزی منجر به کاهش انتشار گازدیاکسیدکربن میشود.
واژههای کلیدی: تسهیلات بخش کشاورزی، تسهیلات بخش صنعتی، توسعهمالی، آلودگی محیطزیست، انتشار گازدیاکسیدکربن
|
Examining the Effect of BanksFacilities on Reducing CO2 Emissions Among Middle Eastern and North African Countries, the MENA Region
Vida Varahrami*[4]
Zahra Abedi[5]
Faezeh Sadeghian[6]
Accepted: 2019.03.06 |
Received: 2018.09.03 |
Abstract
Background and Objective: Since economic activities, especially energy-intensive activities are one of the most important environmental pollutants in developing countries and the MENA region. Therefore, considering the importance of the subject, this study seeks to examine the effect of banks facility facilities on reducing CO2 emissions in Middle East and North Africa, known as the Mena region for the period 2016-2000.
Method: This paper used Panel data. The results of the static panel model estimation that carbon dioxide emissions as an indicator of environmental pollution as a dependent variable are considered, shows that the coefficients of all variables are significant at high levels in the long run, their symptoms are expected and in accordance with the theoretical foundations of the subject.
Findings: The results of estimating the panel model show that the coefficients of all variables are significant at a high level in the long run, their symptoms are expected and in accordance with the theoretical foundations of the subject. Estimated relationships, positive effect of variables; Consumption of energy and emissions, trade with carbon dioxide emissions as an indicator of environmental pollution, in other words, increase in energy consumption and emissions, trade with increasing emissions of carbon dioxide as an indicator Environmental pollution is associated. Results of a negative relationship between variables; Financial development shows payment facilities in the industrial sector and in the agricultural sector with emissions of carbon dioxide and carbon as an indicator of environmental pollution.
Discussion and Conclusion: In particular, the increase in the development of financial markets, the payment facilities in the industrial sector and in the agricultural sector leads to a reduction in carbon dioxide emissions as an indicator of environmental pollution.
Key words: Agricultural Sector Facilities, Industrial Sector Facilities, Financial Development, Environmental Pollution, Carbon Dioxide Emissions
مقدمه
چندین سال است که مسئله آلودگی آبوهوا بهطور جدی مطرح گردیده و ذهن سیاستمداران، دولتمردان و حتی عموم مردم را با خود درگیر کرده است. بطوری که آلودگی هوا در ایران موجب تعطیل شدن ادارات و نهادهای دولتی در شهرهای بزرگ و صنعتی ایران شده که این خود باعث وارد آمدن هزینههای سنگینی به بخش اقتصادی کشور شده است. آلودگی محیطزیست، سلامتی انسانها و دیگر موجودات زنده را تحتالشعاع قرار داده و آثار مخربی را بر حفظ و بقای اکوسیستمهای طبیعی به جای گذاشته است. انتشار گازهای گلخانهای نظیر CO2 ، SO2، NOو ... از یک سو و افزایش آلایندههای کارخانهای از سوی دیگر، موجب تشدید آلودگی آب وهوا گردیده است. البته براساس شواهد تجربی، CO2بیشترین میزان انتشار را در میان گازهای گلخانهای داشته است. به همین دلیل اگر چه برخی مطالعات، انتشار دیگر گازهای گلخانهای نظیر SO2وNOرا به عنوان شاخص آلودگی هوا در نظر گرفتهاند، اما اکثر مطالعات، انتشار CO2را عامل اصلی دخیل در آلودگی هوا میدانند. یکی از منابع اصلی انتشار این گازها سوختهای فسیلی هستند که از منابع و انرژیهای به شدت آلاینده محسوب میشوند. استفادهبیرویه و ناکارا از این انرژیها و منابع منجر به وارد آمدن صدمهجدی به محیطزیست گردیده است. هر چند که مصرف سوختهای فسیلی توسط بخش خانگی بر آلودگی هوا بیتأثیر نیست، اما مصرفکننده اصلی این نوع منابع و انرژیها و بنابراین عامل اصلی انتشار این آلودگیها در آب وهوا، کارخانههای بخش صنعتی هستند. بهویژه نقش بخش صنعت ایران و دیگر کشورهای درحالتوسعه در آلودگی، بسیار پررنگتر است؛ چرا که استفاده ناکارا از این منابع و انرژیها در کشورهای در حال توسعه رایجتر است. بسیاری از محققان اعتقاد دارند که جایگزینی این نوع انرژیهای آلاینده و ناکارا با انرژیها و منابع کاراتر و همچنین استفاده از تکنولوژیهای کمتر آلاینده میتواند نقش مؤثری را در حفظ و بقای محیط زیست داشته باشد (1).
حال از آنجا که توسعه بیشتر بخش مالی میتواند سرمایهگذاری بیشتر با هزینههای پایین را تسهیل کند که شامل سرمایهگذاری در پروژههای زیست محیطی نیز می شود (2). با توسعه بخش مالی از طریق اعطای تسهیلات توسط بانکها، شرکتها می توانند به تکنولوژی پیشرفته و پاک دسترسی پیدا کنند که این امر باعث انتشار کمتر CO2 و افزایش تولید داخلی می گردد و مقررات مالی و سرمایه گذاری به نفع کیفیت محیط زیست گسترش می یابد.
اکثر مطالعات داخلی و خارجی بر روی توسعه اقتصادی و محیط زیست متمرکز شده اند، اما مطالعه ای اثر تسهیلات پرداختی بانکها را بر روی ترجیحات زیستمحیطی مورد توجه قرار نداده است که نوآوری مطالعه حاضر از این منظر است. این در حالی است که تسهیلات پرداختی بانک ها می تواند نقش مهم و تأثیرگذاری در کاهش انتشار آلاینده ها داشته باشد. لذا این مطالعه در صدد واکاوی اثر تسهیلات پرداختی بانک ها بر کاهش انتشار CO2 در میان کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا موسوم به منطقه منا است و سعی دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا تسهیلات پرداختی بانک ها بر کاهش انتشار CO2کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا موسوم به منطقه منا تأثیر معنی داری دارد؟ لذا هدف از نوشتار این مطالعه بررسی و تحلیل تحلیل تأثیر توسعه مالی بر کاهش انتشار CO2و بررسی تأثیر تسهیلات پرداختی بانکهابه بخش کشاورزی و صنعت بر کاهش انتشار CO2کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا موسوم به منطقه منا است.
ادبیات موضوع
الف) تاثیر تسهیلات پرداختی و توسعه مالی بر کیفیت محیط زیست
توسعه مالی فرایندی است که طی آن کمیت، کیفیت و کارایی
خدمات واسطهگریهای مالی بهبود مییابد. لذا توسعه مالی از
طریق کانالهای مختلف میتواند بر کیفیت محیط زیست موثر باشد:
1- توسعه مالی از طریق تامین سرمایه لازم برای فعالیتهای صنعتی و کارخانهای ممکن است منجر به کاهش آلودگیهای زیستمحیطی گردد.
2- واسطههای مالی ممکن است به تکنولوژیهای جدید دوستدار محیط زیست دسترسی پیدا کنند که میتواند بهبود محیط زیست را به همراه داشته باشد (2).
3-توسعه مالی ممکن است منابع مالی بیشتری را با هزینههای مالی کمتر برای پروژههای محیط زیست فراهم کند. بازارهای سرمایه به خوبی توسعه یافته و بانکی قوی میتوانند پیشرفت تکنولوژی و بهرهوری را ترویج کنند. سرمایه تکنولوژیهایی که به مبالغ زیادی از سرمایه گذاری نیاز دارند میتواند به آسانی در سیستمهای مالی توسعه یافته تامین شود (2). تسهیلات بانکی با اشتراکگذاری ریسک برای سرمایه گذاران، امکان پیادهسازی چنین تکنولوژیهایی را از نظر اقتصادی فراهم میکنند. توسعه بیشتر تسهیلات بانکی میتواند سرمایه گذاری بیشتر با هزینه های پایین را تسهیل کند که شامل سرمایه گذاری در پروژههای زیست محیطی نیز میشود. با توسعه تسهیلات بانکها، شرکتها به تکنولوژیهای پیشرفته و پاک دسترسی پیدا میکند که باعث انتشار کمتر CO2 و افزایش تولید داخلی میگردد و مقررات مالی و سرمایهگذاری به نفع کیفیت محیط زیست ترویج میشود. همچنین سیستم مالی با عملکرد بهتر باعث آزاد شدن محدودیتهای تامین مالی خارجی که مانع از توسعه صنعتی و شرکتی میشود، میگردد و از این طریق رشد اقتصادی را موجب میشود. (3)
ب) تاثیر تجارت بر کیفیت محیط زیست
به طور کلی تجارت بین الملل از کانالهای متفاوتی میتواند بر محیط زیست اثر بگذارد. این کانالها شامل فرضیه جایگزینی و فرضیه لنگرگاه آلودگی، میباشد.
1-فرضیه جایگزینی
بر اساس این فرضیه تجارت بین الملل موجب انتقال صنایع آلاینده از کشورهای با قوانین زیست محیطی شدید به کشورهای با قوانین ضعیف میگردد. بنابراین آزادسازی تجاری و باز بودن اقتصاد، همچنان که قوانین زیست محیطی در کشورهای توسعه یافته شدیدتر میگردد، موجب رشد سریعتر صنایع با آلایندگی بالا در این کشورها میشود.
2- فرضیه لنگرگاه آلودگی
بر اساس این فرضیه قوانین زیست محیطی ضعیف عامل ایجاد مزیت نسبی برای کشورها بوده و الگوی تجارت را تغییر میدهد، به طوری که بنگاههای چندملیتی که در تولید کالاهای آلاینده فعالیت دارند به کشورها با قوانین زیست محیطی ضعیف انتقال مییابد. این فرضیه در سال 1994 توسط کوپلند و تیلور[7] مطرح شد، بر این اساس استانداردهای زیست محیطی شدید در کشورهای صنعتی، منجر به انتقال صنایع آلاینده به کشورهایی با استانداردهای زیستمحیطی ضعیفتر میگردد.
به طور کلی وجود اثرات متفاوت تجارت بر کیفیت محیط زیست موجب شکلگیری دو دیدگاه متضاد در این خصوص شده است. از یک سو تجارت میتواند از طریق افزایش اندازه اقتصاد موجب افزایش تولید کالاهای آلاینده و افزایش آلودگی گردد(4). در این چارچوب تجارت یکی از عواملی است که، با فرض ثبات سایر شرایط، موجب افت کیفیت محیط زیست میگردد. از این رو افزایش حجم تجارت، از طریق اثر مقیاس موجب افت کیفیت محیط زیست و کاهش رفاه افراد جامعه میشود. همچنین رشد سیاستهای صادرات محور اتخاذ شده توسط یک کشور ممکن است به تخریب منابع طبیعی منجر شود. از سوی دیگر، طرفداران تجارت آزاد، معتقدند آزادسازی تجاری میتواند از طریق اثر ترکیب یا اثر تکنیک موجب بهبود کیفیت محیط زیست و افزایش رفاه گردد. همچنین تجارت از طریق افزایش فشارهای رقابتی ناشی از گسترش و دسترسی به مزیت نسبی، استفاده کاراتر از منابع، کاهش اتلاف منابع و انرژی و اعمال مقررات زیست محیطی و افزایش آگاهیهای مردم و کاهش آلودگی ناشی از استفاده از انرژی، میتواند موجب بهبود کیفیت محیط زیست شود.
به عنوان مطالعات داخلی، علیشیری و همکاران (1396) در مطالعه خود به بررسی عوامل موثر برانتشار دی اکسیدکربن در کشور با رویکرد تجزیه لاسپیرز اصلاح شده پرداختند. نتایج حاکی از آن است که در تمامی بخشهای مورد بررسی اثر ساختاری بیشترین نقش را در انتشارCO2 داشته است. براساس نتایج به دست آمده، مثبت بودن اثر مقیاس بیانگر آن است که با شیوه کنونی صنعتی شدن کشور به علت مصرف بیشتر سوختهای فسیلی، افزایش انتشار CO2 امری اجتناب ناپذیر است. هم چنین اثر شدت انتشار به جزء در بخش حمل و نقل در سه بخش دیگر در تمام دوره مورد بررسی به سبب اهتمام مسئولان در راستای افزایش کارایی انرژی و بهبود کیفیت سوخت منفی میباشد ولی در بخش حمل و نقل رشد بیشتر میزان مصرف انرژی سبب خنثی شدن این سیاستها شده است. اجرای سیاست سهمیهبندی بنزین و هدفمندی یارانهها را میتوان از مهم ترین علل روند نامنظم اثر شدت انرژی در اکثر بخشها دانست (4).
حیدری و همکاران(1395) در مطالعه خود به بررسی ارتباط متقابل بین متغیرهای رشد اقتصادی، آلودگی محیط زیست، توسعه مالی و درجه باز بودن تجارت در 8 کشور بزرگ اسلامی پرداختند. این مطالعه ارتباط بین چهار متغیر رشد اقتصادی، آلودگی محیطزیست، توسعه مالی و درجه باز بودن تجارت را برای هشت کشور بزرگ اسلامی طی دوره زمانی 2012-1980 با استفاده از دادههای تابلویی و مدل سیستم معادلات همزمان مورد بررسی قرار میدهد. نتایج حاکی از آن است که رابطه دوطرفه بین رشد تولیدو آلودگی محیطزیست وجود دارد. در واقع در این گروه از کشورها، با رشدتولید، آلودگیهای زیست محیطی افزایش مییابد که نشان میدهد در این کشورها تولید بدون توجه به آثار زیستمحیطی آن صورت میگیرد. توسعه سیستم مالی نیز رشد تولید را در این گروه از کشورها افزایش میدهد و بر آلودگیهای زیست محیطی میافزاید. در واقع توسعه مالی باعث افزایش مصرف انرژی و افزایش فعالیتهای صنعتی میشود و از این طریق آلودگیهای محیطزیستی را موجب میشود. همچنین درجه باز بودن تجارت در این کشورها میتواند به رشد بیشتر و توسعه مالی کمک کند و از طریق این دو کانال آلودگی محیطزیستی نیز افزایش مییابد. با توجه به یافتههای این پژوهش، درکشورهای عضو گروه دی 8، باید زمینه ای فراهم شود تا با گسترش تجارت، توسعه سیستممالی و به تبع آن افزایش رشد تولید، بادست یافتن به فناوریهای جدید در عرصه محیطزیست به رشد پایدار این کشورها کمک کند (5).
مهدوی و امیر بابایی(1394) در مطالعه خود به بررسی اثر توسعهمالی برکیفیت محیطزیست در ایران با استفاده از مدل ARDL در بازه زمانی 2007-1973 پرداختهاند. بر اساس نتایج این تحقیق ضریب شاخص توسعهمالی با علامت منفی در مدل ظاهر شد که بیانگر رابطه معکوس میزان انتشار دیاکسیدکربن با توسعهمالی است. لذا به ازای سطوح بالاتر توسعهمالی میتوان انتظار کاهش انتشار دیاکسیدکربن را داشت (6).
ممیپور و همکاران (1393) در مطالعه خود به بررسی نقش توسعهمالی و تجاری در کیفیت محیطزیست اقتصاد ایران برای دوره 2010-1971 پرداختند. نتایج این مطالعه حاکی از ان است که تجارت، رشداقتصادی و مصرفانرژی اثر مثبت قابل ملاحظهای بر انتشار دیاکسیدکربن دارند که تاثیر باز بودن تجارت بر انتشار دیاکسیدکربن با فرضیه پناهگاه آلایندگی قابل توضیح میباشد. اما توسعهمالی اثر منفی قابل ملاحظهای بر انتشار دیاکسیدکربن دارد. علاوه بر این، شکلU وارون منحنی محیطزیست کوزنتس در شرایط ایران مورد تایید نیست (7).
اصغر پور و همکاران (1392) در مطالعه خود به بررسی اثرات توسعهاقتصادی و توسعهمالی بر کیفیت محیطزیست در کشورهای منتخب عضو اوپک در بازه زمانی 2007-1973 با استفاده از دادههای تابلویی پرداخته اند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که شاخصهای توسعهمالی بر انتشار دیاکسیدکربن به عنوان معیاری برای تخریب محیط-زیست تأثیر منفی و معنیداری دارند. همچنین نتایج بیانگر رابطه به شکل N بین رشد اقتصادی و انتشار CO2 در کشورهای مورد بررسی میباشد (8).
مطالعات خارجی،هودا و لمیا[8](2016) در مطالعه خود به بررسی رابطه توسعهمالی و توسعهپایدار در کشورهای در حالتوسعه با استفاده از مدل پانل پرداختهاند. هدف از این مقاله بررسی تاثیر سیستممالی در کشورهای درحالتوسعه بر بهبود توسعهپایدار است. برای انجام تحقیق از اطلاعات 20 کشور در حالتوسعه در بازه زمانی 2011-1995 با استفاده از روشپنل، استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که سیستممالی در کشورهای درحالتوسعه، به طور کلی دارای یک تاثیر مطلوب بر محیطزیست، اثر نامطلوب بر سرمایهگذاری صنعتی و رشداقتصادی است (9).
یوسما و همکاران[9](2015)در مطالعه خود به بررسی نقش تسهیلات پرداختی بر کاهش تخریب محیط زیست پرداختند. هدف از این مطالعه بررسی اثر توسعهمالی بر انتشار CO2 در 129 کشور طبقهبندی شده توسط سطح درآمد است. مدل مورد بررسی در این مطالعه پنل است که با استفاده از متغیرهای شهرنشینی، انتشار گازCO2، رشدتولیدناخالصداخلی، باز بودن تجارت، مصرفنفت و متغیرهای توسعهمالی در بازه زمانی 2011-1980 برازش صورت گرفته است. نتایج برازش نشان داد که با بهبود توسعهمالی،کیفیت محیطزیست در کوتاهمدت و درازمدت میتواند بهبود یابد (10).
ازتورک و اکروسی[10](2013) در مطالعه خود به بررسی اثر توسعه مالی، تجارت، رشد اقتصادی و مصرف انرژی بر انتشار CO2در دوره زمانی 2007-1960 در ترکیه با استفاده از روش هم جمعی پرداختند. نتایج نشان داد که در بلندمدت تجارت، رشد اقتصادی و مصرف انرژی باعث افزایش انتشار CO2می شوند و متغیر توسعه مالی بی معنا است. همچنین فرضیه EKC در ترکیه تأیید شد (11).
جلیل و فریدون[11](2011) در مطالعه خود اثر توسعه مالی، رشد اقتصادی و مصرف انرژی را روی الودگی زیست محیطی در چین در دوره زمانی 2006-1953 با استفاده از روش ARDL مورد بررسی قرار دادند. هدف اصلی این مقاله بررسی وجود رابطه تعادلی بلندمدت بین توسعه مالی و آلودگی زیست محیطی است. بر اساس نتایج این مقاله ضریب توسعه مالی منفی است که نشان دهنده این است که توسعه مالی منجر به کاهش آلودگی زیست محیطی شده است (12).
نوآوری مطالعه حاضر نسبت به مطالعات ذکر شده در این قسمت از این منظر است که؛ تاکنون مطالعه ای با این عنوان کار نشده است و همچنین از نظر زمانی و متغیرهایی که مورد بررسی قرار می گیرند این مطالعه جدید بوده و نسبت به مطالعات مشابه دارای نوآوری است. علاوه بر این، تاکید بر تسهیلات پرداختی بانک هامطالعه حاضر را از دیگر مطالعات مجزا ساخته است.
مدل تحقیق
مطالعه و پژوهش در رابطه با عوامل اثرگذار بر آلودگی زیست محیطی از زمانی آغاز شد که آلودگی محیط زیست به عنوان یک مساله اقتصادی و اجتماعی مطرح گردید. اغلب محققان بر این باورند که عواملی نظیر رشد اقتصادی، مصرف انرژی، تجارت خارجی و رشد جمعیت نقش تعیینکنندهای در گسترش آلودگیهای ناشی از مصرف انرژی دارند.
علی رغم اهمیت رابطه بین انتشار دی اکسید کربن و تسهیلات پرداختی بانکها، این مساله مورد غفلت واقع شده و مطالعاتی که به بررسی اثر عوامل موثر بر انتشار دی اکسید کربن پرداختهاند، تنها عواملی نظیر رشد اقتصادی، مصرف انرژی، تجارت خارجی و ... را مدنظر قرار دادهاند. از آنجایی که استفاده از منابع طبیعی و انرژی به ویژه سوختهای فسیلی باعث تخریب محیط زیست میشود، لذا در طی دو دهه گذشته گرم شدن و تغییرات آب و هوایی جهان از مهم ترین مشکلات محیط زیست بوده است. در این بین انتشار گاز CO2 در میان گازهای گلخانهای بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر، آثار سوء تغییرات آبو هوا بر اقتصاد جهان را به جد مراکز علمی دنیا تایید کردهاند. به علاوه سازمانهای جهانی تلاش میکنند از گرم شدن بیش از حد کره زمین و تغییرات آبوهوایی آن از طریق توافقنامههایی جلوگیری کنند که بین کشورهای مختلف اعمال میشود.
باتوجه به مباحث نظری موضوع و با در نظر گرفتن مطالعات تجربی مطرح شده در خصوص واکاوی اثر تسهیلات پرداختی بانکها بر کاهش انتشار CO2 در میان کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا موسوم به منطقه منا، الگوی تجربی تحقیق به شکل زیرمعرفی می گردد:
(1)
میزان انتشارگازدیاکسیدکربن(EN): در مطالعه حاضر از انتشار گازدیاکسیدکربن (سرانهتن) که شاخصی برای نشان دادن میزان آلودگی هوا میباشد استفاده میشود.
مصرف انرژی (EC):مصرف سرانه انرژی بر حسب کیلوگرم معادل نفت خام میباشد و یکی از شاخصهای بررسی کارایی مصرف انرژی است. این شاخص با تقسیم واحدی از انرژی بر واحدی از تولید ناخالص داخلی به دست میآید.
باز بودن تجاری (OP): که از حاصل جمع واردات + صادرات کشور تقسیم بر GDP آن کشور به دست میآید. به عبارت دیگر در فرآیند جهانی شدن اقتصاد، درجه بازبودن میتواند از معیارهای سنجش توانایی اقتصادهای ملی به حساب آید. زیرا هرچه کشوری از اقتصاد بازتری برخوردار باشد، موقعیت مناسبتری جهت حضور در عرصه های جهانی و بین المللی خواهد داشت و می تواند ادغام اقتصادی آن کشور را تقویت نماید. برمبنای این شاخص، هر چه نسبت مبادلات تجاری (مجموع صادرات و واردات کشور) یک کشور به تولید ناخالص داخلی بیشتر باشد، این کشور از اقتصاد بازتری برخوردار است. بر این اساس در کشورهایی که اقتصاد بازتری دارند، مبادلات تجاری از اهمیت بالاتری برخوردار است. زیرا، به طور ضمنی، حاکی از برچیده شدن محدودیتهای مقداری و به حداقل رسیدن موانع تعرفه ای در تجارت آن کشور است.
توسعه مالی (FD): توسعه مالی مترادف با تعمیق دارایی مالی دانسته شده و به حالتی گفته میشود که سرعت افزایش داراییهای مالی بیش از سرعت افزایش داراییهای غیرمالی باشد. در این حالت نسبت داراییهای مالی به دارییهایهای غیرمالی رو به افزایش میگذارد.
ﺗﻮﺳﻌﻪﻣﺎﻟﻲ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﺍﺳﺖ ﺟﺎﻣﻊ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﺶ ﺑﻌﺪ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﺫﻳﻞﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ : ١ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺨﺶﺑﺎﻧﮑﻲ ٢ - ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺨﺶﻣﺎﻟﻲ غیرﺑﺎﻧﮑﻲ ٣ - ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﺨﺶ ﭘﻮﻟﻲ ﻭ ﺳﻴﺎﺳﺖﮔﺬﺍﺭﻱ پولی ٤ - ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﻭ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﺑﺎﻧﮑﻲ٥- ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺨﺶ ﻣﺎﻟﻲ ٦ – محیط نهادی
سادهترین شاخص، نسبتنقدینگی به GDP می باشد که درجه پولی شدن اقتصاد را اندازه گیری میکند. شاخص دیگر در مورد توسعه مالی را می توان شاخص "اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی نسبت به GDP درنظر گرفت که در مطالعه حاضر از این شاخص استفاده می شود.
تسهیلات پرداختی بانکها به بخش کشاورزی (FA) و به بخش صنعت (FI): تسهیلات بانکی همان خروجیهای اصلی بانکها هستند که از طریق آنها نقدینگی های سرگردان جامعه، به مبادی تعریف شده و هدفمند اقتصادی تزریق میشود. بدین معنی که یک بانک با تجهیز منابع (شامل سرمایه و حقوق صاحبان سهام و انواع سپردهها و یا سایر بدهیها) آنها را در راستای اهداف از قبل تعیین شده به مصرف می رساند. به تعبیر دیگر فرض بر این است که یک بانک با ایجاد این داراییهای درآمدزا در پایان هر دورهمالی به سود رسیده و دوباره با استفاده از سودهای انباشته شده و منابع جدید شامل افزایش سرمایه یا ایجاد بدهی های دیگر فعالیت خود را گسترش میدهد. تسهیلات جعاله در رابطه با انجام اموری است که تحقق آن نیاز به تامین منابع مالی توسط بانک داشته و در بخشهای مختلف به شرح زیر قابلیت استفاده دارد.
بخش صنعت: انجام اموری مثل ایجاد کارگاه، سالن، سوله، انبار، انواع مخزن، نصب و تعمیر وسایل و ماشینآلات و تاسیسات، حفرچاه و ایجاد فاضلاب و اموری مشابه.
بخش معدن: انجام اموری مثل ایجاد تونل، ریلگذاری، نصب وتعمیر وسایل و ماشین آلات و تاسیسات، حفرچاه و ایجاد فاضلاب و...
بخش کشاورزی: انجام اموری مانند؛ ایجاد انبارها، مخازن، محل نگهداری دام وطیور، سردخانه، زهکشی، کانالکشی، شخم زدن ، سم پاشی و....
بخش خدمات: انجام اموری چون نصب و تعمیر وسایل، ماشین
آلات تاسیسات مربوط به واحدهای خدماتی، تجهیزات پزشکی بیمارستانی و...
برای برازش رابطه (1) از آمار کشورهای خاورمیانه و شمالآفریقا موسوم به منطقهمنا شامل کشورهای الجزایر، ارمنستان، آذربایجان، مصر، گرجستان، ایران، لبنان، اردن، سودان، امارات، مراکش، عمان، پاکستان، تونس، ترکیه و عربستان، برای دوره زمانی 2016-2000 استفاده شدهاست. که برای انتخاب آنها از معیارهای مختلفی مثل همگنی کشورها در راستای تحقیق، در دسترس بودن اطلاعات و سایر معیارها استفاده شدهاست. در ضمن سعی شدهاست که در انتخاب کشورها به تنوع موقعیت جغرافیایی کشورها نیز توجه شود. کلیه دادههای مربوط به این مطالعه از طریق پایگاه شاخصهای توسعه جهانیجمعآوری شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
یافته ها
پیش از برآورد مدل تحقیق، لازم است پایایی تمام متغیّرهای مورد استفاده در تخمینها، مورد آزمون قرار گیرد. زیرا عدم پایایی متغیّرها باعث بروز مشکل رگرسیون کاذب میشود. درآماره آزمون لوین، لینوچو، فرض صفرمبنی بر ناایستایی است، و با رد H0عدم پایایی رد میشود و پایایی متغیّر ثابت میشود. در جدول 1 نتایج آزمون ریشهواحد ذکر شده است.
جدول 1- نتایج آزمون پایایی متغیرهای مدل
Table 1- Result of stationary variable
وضعیت Station |
سطح احتمال Prob |
آماره Static |
متغیرها Variables |
I(0) |
0003/0 |
43606/3- |
EN |
I(0) |
0000/0 |
92175/3- |
EC |
I(0) |
0048/0 |
58805/2- |
OP |
I(1) |
0028/0 |
77088/2- |
FD |
I(1) |
0000/0 |
61545/4- |
FI |
I(0) |
0000/0 |
06418/4- |
FA |
نتایج جدول 1 و بررسی مقادیر آمارههای محاسبه شده و احتمال پذیرش آنها نشان میدهد که همه متغیرهای تحقیق بهجز متغیرهای توسعهمالی و تسهیلات پرداختی در بخش صنعت در سطح پایا گردیدند.
درصورت کشف رابطه همانباشتگی بین دومتغیر، میتوان به
تخمین های کارایی از عوامل الگو دستیافت که در این حالت به رغم وجود سریهای زمانی ناپایا، مشکل رگرسیون جعلی وجود ندارد و معادله تخمین زده شده، معادله تعادلی بلندمدت خواهدبود. در این تحقیق از آزمون کائو استفاده خواهد شد. نتایج درجدول 2 ارائه گردیده است.
جدول 2- نتایج حاصل از آزمون همانباشتگی کائو
Table 2- Result of Kao cointegration
Prob |
Statistic |
0000/0 |
009878/5- |
ملاحظه میشود که طبق نتایج جدول 2 و با توجه به پایین بودن سطح معنیداری از 05/0 فرض صفر مبنی بر نبودن رابطة همانباشتگی میان متغیرها قابل رد است و متغیرها در بلندمدت همانباشته بوده و رابطه بلندمدت بین آنها وجوددارد.
پس از انجام آزمونهای مربوطه، لازم است که آزمونهای تشخیصی مربوطه برای تعیین نوع مدل تخمینی انجام شود. به منظور حصول اطمینان از معنیداربودن گروه کشورهای عضو نمونه، از آزمون معنیداربودن گروه استفاده میشود. بدین منظور از آزمونلیمر استفاده میشود. اگر آماره Fمحاسبه شده بزرگتر از Fجدول باشد، فرضیهمبنی بر برابری عرض از مبدا حذف میشود و بایستی عرض از مبدا های مختلفی را در برآورد لحاظ نمود. در نتیجه میتوان از روش پانل جهت برآورد استفاده کرد. حال برای پاسخ به اینکه آیا تفاوت در عرض از مبداء واحدهای مقطعی به طور ثابت عمل میکند یا اینکه عملکردهای تصادفی میتوانند این اختلاف بین واحدها را به طور واضح تری بیان کنند، از آزمون هاسمن استفاده میشود. در آزمون هاسمن، فرضیه مبنی بر سازگاری تخمینهای اثر تصادفی در مقابل فرضیه مبنی بر ناسازگاری تخمینهای اثر تصادفی مورد آزمون قرار میگیرد. اگر فرضیه رد شود، بایستی جهت برآورد از تخمین به روش اثرات ثابت استفاده شود. در غیر این صورت تخمین به روش اثرات تصادفی صورت میگیرد. در جدول 3 نتایج آزمون های تشخیصی لیمر و هاسمن برای انتخاب نوع مدل مربوطه آورده شده است.
جدول 3- آزمون لیمر و هاسمن
Table 3- F-Limer test and Husman
نوع آزمون Test |
مقدار آماره F static |
احتمال Prob |
F لیمر |
6940/163 |
0000/0 |
آزمون هاسمن |
6863/14 |
018/0 |
براساس آزمون لیمر، بااحتمال 95% نمیتوان فرضیه صفرمبنی بر یکسان بودن اثرات انفرادی را پذیرفت. بنابراین، نتایج روش حداقل مربعات معمولی، اریبدار میباشد و باید روشی را اتخاذ کرد تا اثرات انفرادی ناشی از ناهمگنی متغیرها، لحاظ شود. پس میتوان گفت که روشهای اثرات ثابت و تصادفی که قدرت توضیح دهندگی بالایی دارند و اثرات انفرادی را در نظر میگیرند، نتایج قابل اطمینانتری را ارائه میدهند و نسبت به روش قبلی کاراتر و مناسبتر هستند. اما برای انتخاب مدل مناسب از بین دو مدل اثرات ثابت و تصادفی، لازم است آزمون هاسمن انجام پذیرد. نتیجه آزمون هاسمن، مدل اثرات ثابت را مورد تائید قرار میدهد. در جدول 4 نتایج تخمین ذکر شده است.
جدول 4- نتایج تخمین
Table 4- Estimation result
متغیرها Variables |
ضریب coeficient |
انحراف معیار s.e |
آماره t-static |
احتمال Prob |
ضریب ثابت |
34710/0 |
05187/0 |
69151/6 |
0000/0 |
EC |
2731/0 |
04920/0 |
5517/5 |
0000/0 |
OP |
1795/0 |
00405/0 |
3408/44 |
0000/0 |
FD |
7794/0- |
02636/0 |
5674/29 |
0000/0 |
FI |
3772/0- |
03251/0 |
60046/11- |
0000/0 |
FA |
1927/0- |
01507/0 |
7894/12- |
0.0000 |
F=27.7645 prob(F − Statistic)=0.0000 |
||||
0.78= R2 |
نتایج حاصل از تخمین مدل پانل که در آن میزان انتشارگازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست بعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدهاست، نشان میدهد که ضرایب همه متغیرها در بلندمدت در سطح بالایی معنا دار بوده، علائم آنها مورد انتظار و مطابق با مبانی نظری موضوع میباشد. روابط برآوردی، بیانگر تأثیرگذاری مثبت متغیرهای؛ مصرف انرژی و آزاد سازیتجاری با میزان انتشارگازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست را نشان میدهد، بهعبارتی افزایش در مصرف انرژی و آزادسازیتجاری با افزایش میزان انتشارگازدیکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست همراه میباشد. همچنین نتایج وجود رابطه منفی بین متغیرهای؛ توسعهمالی، تسهیلاتپرداختی در بخش صنعت و در بخش کشاورزی با میزان انتشارگازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست را نشان میدهد. بهعبارتی افزایش در توسعه بازارهایمالی، تسهیلاتپرداختی در بخش-صنعت و در بخشکشاورزی منجر به کاهش انتشارگازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست میشود. بهطوریکه به ازای یک واحد افزایش در اعطای تسهیلات پرداختی به بخش کشاورزی، میزان انتشارگازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست 37/0-واحد کاهش و با یک واحد افزایش در اعطای تسهیلات پرداختی در بخش صنعت، میزان انتشارگازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگیمحیطزیست 19/0-واحدکاهش مییابد. نتایج وجود رابطه منفی بین متغیر تسهیلاتپرداختی در بخش کشاورزی و صنعت با میزان انتشارگازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست با نتایج مطالعات (9) و (10) همراستا است. لذا میتوان گفت،ارائه تسهیلات به بخشهای کشاورزی و صنعت در کشورهای مورد بررسی، منجر به سرمایهگذاری در تکنولوژیهای جدید میشود و همین عامل منجر به کاهش آلودگی محیط زیست میشود.
نتایج حاصل از تخمین مدل در جدول 4 بیانگر این است که رابطه منفی (77/0-) بین متغیر توسعهمالی (FD)با میزان انتشارگاز دیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست وجود دارد. از این رو افزایش در توسعه بازارهایمالی، باعث کاهش انتشارگازدیاکسیدکربن میشود. این نتیجه با نتایج دیگر مطالعات (5، 6 ، 7 و 13) همراستا بوده و مطالعهای وجود ندارد که عکس این فرضیه را به اثبات برساند.
با توجه به نتایج برازش رابطه (1) طی دوره زمانی مورد مطالعه در این تحقیق و در کشورهای مورد بررسی، تجارت خارجی(17/0) و مصرف انرژی (27/0) عوامل مهمی در تعیین وضعیت شاخص رفاه و کیفیتهوا در کشورهای منطقهمنا میباشند که تاثیر مثبت بر میزان انتشاردیاکسیدکربن در کشورهای مزبور دارند (14 و 15).
بحث و نتیجه گیری
از آنجاییکه کشورهایی که بخشمالی آنها از عمق کمتری برخوردار است، منابع مالی در آنها به صورت کارا بین نیازها تخصیص نمییابد یا در مواقعی این کشورها با مشکل در دسترس نبودن ابزارهای تأمین مالی مناسب مواجه میشوند که در این صورت منابع کافی جمعآوری نمیشوند. از دید اندیشمندان اقتصادی، اهمیت توسعه بخشمالی کشور از آنجا نشأت می گیرد که بخشمالی کارآمد، نقش اساسی در تجهیز منابعمالی برای سرمایهگذاری، تشویق ورود و تجهیز سرمایهخارجی، بهینهسازی سازوکار تخصیص منابع و ایجاد فضای رقابتی ایفا میکند. باتوجه به همین مباحث؛ فعالیتهای اقتصادی خصوصاً فعالیتهای اقتصادی انرژی بر از مهمترین عوامل آلودهکننده محیطزیست در کشورهای درحالتوسعه و منطقه منا بهشمار میروند. از این رو با توجه به اهمیت موضوع این مطالعه در صدد بررسی و واکاوی اثر تسهیلات پرداختی بانکها بر کاهش انتشار CO2 در میان کشورهای خاورمیانه و شمالافریقا موسوم به منطقه منا است. برای انجام این تحقیق از کشورهای خاورمیانه و شمالآفریقا موسوم به منطقهمنا شامل کشورهای الجزایر، ارمنستان، آذربایجان، مصر، گرجستان ایران، لبنان، اردن، سودان، امارات، مراکش، عمان، پاکستان، تونس، ترکیه، و عربستان، برای دوره زمانی 2016-2000 استفاده شده است. که برای انتخاب آنها از معیارهای مختلفی مثل همگنی کشورها در راستای تحقیق، در دسترس بودن اطلاعات و سایر معیارها استفاده شده است. در ضمن سعی شده است که در انتخاب کشورها به تنوع موقعیت جغرافیایی کشورها نیز توجه شود. کلیه دادههای مربوط به مطالعه از طریق پایگاه شاخصهای توسعه جهانیجمعآوری شدهاست، مورد استفاده قرار گرفته است. در ضمن سعی شده است که در انتخاب کشورها به تنوع موقعیت جغرافیایی کشورها نیز توجه شود.
نتایج حاصل از تخمین مدل پانل ایستا که میزان انتشار گازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست بهعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدهاست، نشان میدهد که ضرایب همه متغیرها در بلندمدت در سطح بالایی معنادار بوده، علائم آنها مورد انتظار و مطابق با مبانی نظری موضوع میباشد. روابط برآوردی، بیانگر تأثیرگذاری مثبت متغیرهای؛ مصرف انرژی و آزادسازیتجاری با میزان انتشار گازدیاکسیدکربن بعنوان شاخص آلودگی محیطزیست را نشان میدهد، بهعبارتی افزایش در مصرف انرژی و آزاد-سازیتجاری با افزایش میزان انتشار گازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگیمحیطزیست همراه میباشد. همچنین نتایج وجود رابطه منفی بین متغیرهای توسعهمالی، تسهیلات پرداختی در بخش صنعت و در بخش کشاورزی با میزان انتشار گازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگیمحیطزیست را نشان میدهد. بهعبارتی افزایش در توسعه بازارهای مالی، تسهیلات پرداختی در بخش صنعت و در بخش کشاورزی منجر به کاهش انتشار گازدیاکسیدکربن بهعنوان شاخص آلودگی محیطزیست میشود. در واقع مسئلهای که وجود دارد، تولیدات اقتصادی پس از پایان عمر مفید خود ممکن است به صورت پسماند مدتها در محیطزیست رها شده موجبات آلودگی را فراهم آورند. اما تولیدات بعضی از بخشهای خدماتی و بازارهایمالی و ارائه تسهیلات بهخصوص برای بخشکشاورزی و صنایع با تکنولوژی جدید چنین خصوصیتی ندارند، زیرا ارائه تسهیلات به این بخشها منجر به سرمایهگذاری در تکنولوژی های جدید میشود و همین عامل منجر به کاهش آلودگیمحیطزیست می شود، مثل بخشهای مالی که محصولات آنها مستقیماً باعث آلودگی نمیشوند. توسعه چنین بخشهایی است که راه رشد اقتصادی را از آلودگی محیطزیست جدا میکند، بنابراین وجود رابطه منفی متغیرهای توسعه بازارهایمالی و ارائه تسهیلات بخصوص برای بخشکشاورزی و صنایع در معادله کیفیت هوا قابل توجیه میباشد.
با توجه به این که کشورهای درحالتوسعه و منطقه منا، همچون ایران، با شاخصهای آلودگی خطرناک نیازمند تعدیل یا اصلاح فعالیتهای اقتصادی خود هستند تا از آلودگی هر چه بیشتر محیطزیست جلوگیری کنند، سیاستگذاریها و اقدامات لازم در این زمینه انجام دهند. تولیدات اقتصادی پس از پایان عمر مفید خود ممکن است به صورت پسماند مدتها در محیطزیست رها شده موجبات آلودگی را فراهم آورند. اما تولیدات بعضی از بخشهای خدماتی و بازارهای مالی و ارائه تسهیلات بخصوص برای بخشکشاورزی و صنایع با تکنولوژی جدید چنین خصوصیتی ندارند، مثل بخشهایمالی که محصولات آنها مستقیماً باعث آلودگی نمیشوند. توسعه چنین بخشهایی است که راه رشد اقتصادی را از آلودگی محیطزیست جدا میکند لازم است تا مورد توجه دولت و بخشهای خصوصی قرار بگیرد.
از ردهخارج ساختن ماشینآلات و تجهیزات فرسوده، ارائه تسهیلات به این بخشها، وادار ساختن صنایع تولیدکننده ماشینآلات و تجهیزات کشاورزی به تولید ماشینآلات و تجهیزات کممصرف و مطابق با استاندارهای جهانی از نظر مصرف سوخت، بالا بردن درجه رقابت در صنایع سازنده ماشینآلات کشاورزی از طریق آزادسازی واردات این ماشینآلات در یک برنامه زمانبندی شده و کاهش تدریجی تعرفههای گمرکی واردات این ماشینآلات و قیمتگذاری برق و نفت گاز و ماشینآلات کشاورزی براساس ساز و کار بازار میتوانند در اصلاح الگوی مصرف برق و نفت گاز و انرژی در بخشکشاورزی و کنترل نرخ رشد مصرف آنها در این بخش گرهگشا باشند.
از آنجاییکه تجارت و مصرف انرژی تاثیر منفی بر شاخص کیفیتهوا دارد، پیشنهاد میشود سیاستگذاران در اعمال سیاستهای محیطزیستی در کشور، توجه خاصی به این دو مساله داشته باشند.
[1] - استادیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی، ایران، (نویسنده مسئول مکاتبات)
[2] - استادیار دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
[3] - کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
[4] -Assistant Professor, Faculty of Economics and Politics, University of Shahid Beheshti, Tehran, Iran, *(Corresponding Author)
[5] -Assistant Professor, Science and Research University, Islamic Azad University, Tehran, Iran
[6] -M.Sc., Economics, Science and Research University, Islamic Azad University, Tehran, Iran
[7]-Copeland & Taylor
[8]-Houda& Lamia
[9]-Usama ET AL
[10]-Ozturk and Acaravci
[11]-Jalil, A. and M. Feridun