نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد حقوق محیطزیست، دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
2 استادیار دانشکده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز. *( مسوول مکاتبات)
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقاله پژوهشی
علوم و تکنولوژی محیط زیست، دوره بیست و چهارم، شماره نه، آذرماه 1401 (94- 75)
همکاری ایران با کنوانسیون حفاظت از گونههای مهاجر حیوانات وحشی "CMS" در قالب تفاهمنامهها
غزاله کتابداری[1]
علیرضا ظاهری[2] *
تاریخ دریافت: 16/8/1400 |
|
تاریخ پذیرش: 25/11/1400 |
چکیده
کنوانسیون حفاظت از گونههای مهاجر حیوانات وحشی که بانام CMS و کنوانسیون بن نیز شناخته میشود یکی از مهمترین اسناد حقوقی الزامآور بینالمللی دربارهی حفاظت و مدیریت گونههای مهاجر به شمار میآید. این کنوانسیون، معاهدهای است که بر پایه آن تمام گونههای مهاجر در خشکی، آب و هوا در گستره زندگیشان تحت محافظت قرار میگیرند. کنوانسیون CMS همه دولتهای عضو ازجمله ایران را متعهد به ایجاد تدابیر حفاظتی هماهنگ برای حیوانات مهاجر مینماید و با بسترسازی لازم، با تأکید بر اصول پایهای همکاری و پیشگیری به امر حفاظت از گونههای مهاجر در تماممسیر مهاجرتشان و زیستگاه آنها میپردازد. در این راستا تاکنون هفت توافقنامه الزامآور و نوزده تفاهمنامه اجرایی بهمنظور حفاظت از گونههای مهاجر مختلف، تحت حمایت کنوانسیون CMS منعقدشده است که از این میان ایران تاکنون با چهار تفاهمنامه قرارداد همکاری امضا کرده است. در این مقاله، این چهار تفاهم نامه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی قصد دارد به بررسی چگونگی عمل به مفاد کنوانسیون CMS، خلاء های قانونی و اجرایی و چالشهای پیش روی آن با تأکید بر وضعیت ایران، بپردازد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که علیرغم فعالیتها و اقدامات مفید گسترده در ارتباط با گونههای مهاجر ایران در چارچوب این چهار تفاهمنامه و در پرتو همکاری با کنوانسیون CMS باگذشت چهار دهه از تشکیل این کنوانسیون و بیش از دو دهه همکاری ایران با آن، هنوز نتایج رضایتبخش در وضعیت حفاظتی بسیاری از گونهها بهطور کامل محقق نشده است. شایسته است با رفع ضعفهای حقوقی و اجرایی و بهکارگیری مدیریت کارآمد، عاقلانه و متمرکز و همچنین همکاری تمام ارگانها و آحاد مردم، این بخش از تنوع زیستی در ایران موردحفاظت و حمایت مطلوب قرار گیرد.
واژههای کلیدی: کنوانسیون حفاظت از گونههای مهاجر حیوانات وحشی (CMS)، کنوانسیون بن، گونههای مهاجر، همکاری ایران با کنوانسیون CMS، تفاهمنامهها
|
Cooperation of Iran with the Convention on the Conservation of Migratory Species of Wild Animals "CMS" in the form of Memorandums
Ghazaleh Ketabdari [3]
Alireza Zaheri [4] *
Admission Date:February 14, 2022 |
|
Date Received: November 7, 2021 |
Abstract
The Convention on the Conservation of Migratory Species of Wild Animals, also known as CMS or the Bonn Convention, is one of the most important international legally binding agreements on the conservation and management of migratory species. It is a treaty under which all terrestrial, aquatic and avian migratory species are conserved. The CMS commits all States Parties, including Iran, to establish concerted action for migratory animals, and with the necessary infrastructure, emphasizes the basic principles of cooperation and prevention to protect migratory species throughout their migration and habitat. So far, seven legally binding agreements and nineteen executive memorandums of understanding have been concluded under the auspices of the CMS. In this article, these four memoranda of understanding have been studied. The present study, using a descriptive-analytical method, intends to examine how to implement the provisions of the CMS Convention, its legal and executive gaps and the challenges faced by emphasizing the situation of Iran. The findings of this study show that despite extensive activities and useful measures related to Iranian migratory species within the framework of these four agreements and in the light of cooperation with the CMS Convention, four decades after its establishment and more than two decades of cooperation with Iran, still the satisfactory results in the conservation status of many species is not fully performed. It is deserved that this part of the biodiversity of Iran should be protected and supported favorably by eliminating legal and executive weaknesses and employing efficient, wise and centralized management as well as the cooperation of all organs and the people.
Keywords: CMS, Convention on the Conservation of Migratory Species of Wild Animals, Bonn Convention, Migratory Species, Memorandum of Understanding.
مقدمه
یکی از بحرانهای محیط زیستی، انقراض گونههای جانوری در مقیاسی وسیع است که جبران این بحران و برگشت به حالت اولیه گونهها در حیاتوحش بهآسانی میسر نمیشود. انقراض گونهها بر روی کاهش شمار ژنها و تنوع زیستی اثر میگذارد. تنوع زیستی اساس حیات زمین را تشکیل میدهد و دارای ارزشها و کارکردهای فراوان است، یکی از این کارکردها، کالا و خدماتی است که برای جوامع انسانی فراهم میکند. تنوع زیستی در بسیاری از مناطق بهواسطه فعالیتهای انسانی، از دست دادن زیستگاهها و استفاده مفرط کاهش پیداکرده است. در این میان وضعیت گونههای جانوری مهاجر بهعنوان بخشی از گونههای حیاتوحش و به طبع تنوع زیستی حادتر است، چراکه محل سکونت ثابتی ندارند و در مسیر مهاجرت خود به مناطق متفاوت، با خطرات زیادی روبرو میشوند(1).
در طی قرن بیستم، افکار عمومی در سطح بینالمللی به فکر راهحل جدیتر برای کاهش موانع مهاجرت گونهها و حفاظت از آنها برآمدند. توصیه شمارهی 32 طرح اقدام کنفرانس 1972 استکهلم خطاب به دولتها اعلام داشت که ضرورت دارد معاهدهای بینالمللی برای حفاظت از گونههایی که از کشوری به کشور دیگر مهاجرت میکنند، تهیه شود. کنوانسیون محافظت از گونههای مهاجر حیوانات وحشی که بانام CMS[5] و کنوانسیون بن نیز شناخته میشود در پاسخ به این نیاز در سال 1979 میلادی از سوی برنامه محیطزیست ملل متحد (UNEP) شکل گرفت و تاکنون بیش از 130 کشور عضو آن شدهاند.
کنوانسیون CMS
هدف اصلی این کنوانسیون حفاظت و مدیریت کارآمد گونههای مهاجر وحشی که از فراز قلمرو ملی کشورهای عضو به خارج مهاجرت میکنند است. این عمل توسط طرفهای متعاهد با توافق دولتهای مسیر مهاجرت صورت میگیرد. این کنوانسیون دارای یک مقدمه، 20 ماده و دو پیوست است. ماده 2 کنوانسیون در مقام بیان اصول بنیادی معاهده، از همکاری دولت ها، اقدام هماهنگ و انعقاد موافقت نامه های جانبی نام می برد. پیوستها سازوکار اصلی این کنوانسیون حساب میشوند. در این پیوستها نام گونههایی که مشمول حمایت کنوانسیون قرار میگیرند، درجشده است(2). مطابق ماده 3 کنوانسیون، پیوست (1) دربرگیرندهی گونههایی است که در معرض خطر انقراض هستند. این فهرست بندی مبتنی بر ادله قابلاتکا بر پایه بهترین مدارک علمی موجود تهیهشده است. گونههایی چون پلنگ برفی، گوریل کوهی، برخی دلفینها و نهنگها، لاکپشت سبز (دریایی) و شمار دیگری از طبقات مختلف گونههای وحشی که بانام عمومی و علمی آورده شدهاند، در این پیوست قرار دارند. بر این اساس دولتهای در مسیر مهاجرت باید از گونههای این فهرست بهدقت حمایت کنند، زیستگاه آنها را تحت مراقبت قرار دهند و در صورت لزوم، وضعیت زیستگاههای نامناسب را بهبود بخشند، موانع مهاجرت را مرتفع سازند و تمام عواملی که اینگونه ها را به خطر میاندازند، مهار کنند. همچنین متعهد به ممنوع کردن شکار و صید گونههای مندرج در پیوست (1) هستند.
بهموجب ماده 4 کنوانسیون، پیوست (2)، گونههایی را فهرست کرده است که وضعیت حفاظتی نامطلوب دارند و حفاظت و مدیریت کارآمد آنها نیازمند همکاری بینالمللی و انعقاد موافقتنامههای بینالمللی خاص است. امکان دارد گونهای در هردو پیوست آورده شود و این در حالی است که یکگونه از طرفی در معرض خطر قرار داشته و از طرف دیگر همکاری بینالمللی در حفاظت از آن سودمند است(3).
در ماده 5 کنوانسیون، کشورها به هدف بازگرداندن گونههای مهاجر در وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب و یا حفظ وضعیت گونهها در حالت مطلوب، به انعقاد موافقتنامه توصیهشدهاند. در طی چهار دهه، کنوانسیون CMS طبق شیوه معمول کنوانسیونهای چارچوبی و بسترساز، زمینه انعقاد این موافقتنامهها را بین دول و سازمانهای عضو و غیر عضو به سه شکل فراهم کرده است: موافقتنامههای بینالمللی، دو یا چندجانبه الزامآور[6]، تفاهمنامهها یا یادداشتهای تفاهم[7] و برنامههای عمل غیررسمی (1).
از زمان لازمالاجرا شدن کنوانسیون، هفت موافقتنامه بینالمللی الزامآور منعقدشده است؛ اما موافقتنامههای غیر الزامی (تفاهم نامه ها) که معمولاً حمایتهای فوری و کوتاهمدت برای گونههای مهاجر بهشدت در معرض خطر را فراهم میکند شمار بسیار بیشتری دارند و تاکنون به نوزده تفاهمنامه رسیدهاند. این تفاهمنامهها و برنامههای عمل غیررسمی به موافقتنامههای بینالمللی الزامآور تبدیل نشدهاند و شواهد حکایت از آن میکند که دولتها ترجیح میدهند در موافقتنامههایی که کمتر دارای آثار حقوقی الزامآور است شرکت کنند. هرچند یادداشتهای تفاهم ازنظر حقوقی، لازمالاجرا نیستند ولی به لحاظ سیاسی الزامآورند و از طرفی میتوانند ابزارهای مفیدی برای تشویق دولتهایی به مشارکت شوند که دغدغههای داخلی در التزام به شروط یک موافقتنامه الزامآور دارند. درجاهایی که هماهنگی مهمتر از اجبار دولتهاست این اسناد غیر الزامآور حقوقی به کار میآیند، برای مثال وقتی فعالیتهای ضروری برای حفاظت، در فعالیتهای اقتصادی مانعی به وجود نمیآورد اما ایجاد هماهنگی بین تحقیق و نظارت لازم است (4).
ایران و کنوانسیون CMS
کشور ایران با دارا بودن اقلیمهای مختلف، موقعیت بیو جغرافیایی خاص، وسعت بالای کشور و تنوع در اکوسیستمها و اجزاء تنوع زیستی ازجمله گونههای مهاجر متنوع، یکی از مهمترین کشورها برای حفاظت گونههای مهاجر در خاورمیانه و غرب آسیا است و همانند پلی بین آسیای جنوب شرقی، آسیای مرکزی، عربستان و اروپا قرارگرفته است. طبق برآوردها و بررسیهای بهعملآمده در حوزه معاونت محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیطزیست، ایران هرساله میزبان جمعیتهای بسیاری از گونههای مهاجر است اما در دهههای اخیر تعداد و تنوع گونههای مهاجر به ایران نیز کاسته شده است(5). در راستای حل این معضل و همچنین حفظ و حراست از محیطزیست کشور، ابزارهای قانونی مختلفی به مرحله اجرا درآمده است ازجمله حضور و عضویت در کنوانسیونهای جهانی محیطزیست. ایران بهموجب مادهواحده قانون عضویت در کنوانسیون CMS، مصوب سال 1386 (2007 میلادی) به این کنوانسیون پیوست. سازمان حفاظت محیطزیست ایران به نمایندگی از طرف دولت ایران برابر مصوبات قانون مجلس شورای اسلامی، مرجع ملی ایران در کنوانسیون CMS است.
از میان هفت توافقنامه الزامآور و نوزده تفاهمنامه اجرایی منعقدشده تحت حمایت CMS، ایران تاکنون با چهار تفاهمنامه قرارداد همکاری امضا کرده است که در اینجا موردبررسی و ارزیابی قرار میگیرد.قبل از اینکه تفاهم نامه های مختلف در این زمینه توضیح داده شوند لازم است مفهوم تفاهم نامه و تفاوت آن با قرارداد روشن گردد. تفاهم نامه، نوشتهای مکتوب است که از درک متقابل طرفین صحبت میکند. این سند نشان میدهد که طرفین درباره انجام یک معامله یا شروع یک پروژه، با یکدیگر گفت و گوی هدفمند داشتهاند و به نتایج مطلوبی رسیدهاند. معمولا زمانی که طرفین گفت و گوی موفقی دارند، اهداف و قصد و نیت یکدیگر را به خوبی متوجه میشوند. ولی در متن یک قرارداد از انجام مسئولیتها و وظایف الزام آور صحبت می شود. ممکن است محتوای تفاهم نامه در حقیقت یک قرارداد باشد. یعنی ممکن است متن تفاهم نامه شامل شروط و تعهداتی باشد که طرفین را ملزم به اجرای موضوع قرارداد کند. اما به صورت کلی، ماهیت این دو سند با یکدیگر متفاوت است.
تفاهمنامه تدابیر حفاظتی از درنای سیبری
شاید بتوان گفت که سنگ بنا انگیزه ایران برای پیوستن به کنوانسیون بن به درنای سیبری برمیگردد و هرگاه بخواهیم از CMS صحبت کنیم ناخودآگاه در ابتدا این پرنده زیبا در ذهن متصور میشود و ازاینرو است که پیوستن ایران به تفاهمنامه حفاظت از درنای سیبری حتی قبل از پیوستن به کنوانسیون CMS اتفاق افتاده است.
درنای سیبری، Siberian Crane بانام علمی Grus Leucogranus یکی از سه گونه نادر درنا ایران است که بیشتر وقت خود را در آبهای کمعمق تالابهای وسیع طی میکند. این گونه، طولانیترین مسیر مهاجرت را در بین گونههای درنا دارد که تاکنون سه مسیر مهاجرتی مستقل برای آن شناختهشده است. جمعیت غرب آسیا[8] که از غرب سیبری شروعشده و با دور زدن کناره غربی دریای مازندران خود را به سواحل جنوبی دریای خزر در منطقه فریدونکنار میرساند. جمعیت دوم به نام آسیای مرکزی[9] که از غرب سیبری به شمال هند تالاب کلادو میرسد و سومین کریدور پروازی مربوط به شرق آسیا[10] است که از هزاران کیلومتر دورتر از شرق سیبری (یاکوتا) شروع و به دریاچه پویانک در چین میرسد. زیستگاهها و مسیر مهاجرت این پرنده در 12 کشور گسترده است (6).
درنا هرساله با فرارسیدن فصل پاییز و نامساعد شدن هوا در نواحی سرد سیبری، راهی عرضهای جغرافیایی پایینتر و زیستگاههای زمستان گذرانی میشود. برآوردها حاکی از این است که جمعیت غربی مهاجر به ایران در سال 1310 به 200 قطعه در تالاب فریدونکنار مازندران میرسید درحالیکه در سال 1353 به 15 قطعه و در سال 1385 به 2 قطعه کاهش پیداکرده است و از سال 1386(2007 میلادی) به تنها درنای تالاب ازباران فریدونکنار به نام «امید» تبدیلشده است (7). عوامل تهدیدکننده این پرنده تخریب زیستگاههای در مسیر مهاجرت ازجمله تخریب و کاهش کیفیت تالابها و شکار غیرقانونی هستند (8).
درنای سیبری در گروه بهشدت در معرض خطر انقراض (CR) IUCN و ضمیمه I کنوانسیون CITES و در پیوست (1) و (2) CMS جای دارد. تفاهمنامه حفاظت از آن درواقع اولین MOU بود که بنابر بند 4، ماده 4 این کنوانسیون در اول جولای 1993 منعقد شد و در ژانویه 1999 مورد اصلاح قرار گرفت. ایران در دسامبر 1998 (1377 شمسی) بهطور رسمی به آن پیوسته است. 11 کشور از 12 کشور مسیر مهاجرتی مشتمل بر افغانستان، آذربایجان، چین، هند، قزاقستان، مغولستان، پاکستان، روسیه، ترکمنستان، ازبکستان به این تفاهمنامه پیوستهاند.
این تفاهمنامه به هدف انجام اقدامات هماهنگ و برنامهریزیشده بهمنظور محافظت از جمعیت اندک باقیمانده از درنای سیبری پایهگذاری شده است. برای رسیدن به این هدف کشورهای عضو موافقت کردند که از طریق همکاری نزدیک با یکدیگر، وضعیت حفاظتی اینگونه را در تماممسیر از محل زادآوری تا مسیر مهاجرت و مکانهای زمستان گذرانی بهبود بخشند و برای رسیدن به این نقطه بر فعالیتهای ذیل متمرکز شوند:
این تفاهمنامه یک برنامه عمل دارد که حتی مقررات کلی برای حفاظت همه پرندگان مهاجر را دربرمی گیرد تا دولتهای همطیف اینگونه به کار بندند. نحوه اجرای برنامههای حفاظتی بهطور مرتب در جلسات اعضای امضاکننده تفاهمنامه موردبررسی و در صورت نیاز مورد اصلاح قرار میگیرد.
از فعالیتهای انجامشده در راستای اجرای تعهدات این تفاهمنامه میتوان به اجرای پروژه احیاء تالابها برای درنای سیبری[11] (SCWP) اشاره کرد که با حمایت 10 میلیون دلاری صندوق کمکهای مالی زیستمحیطی (GEF) به مدت 6 سال انجام شد. (2009-2003)(1388-1382) این پروژه جهت احیا و بهبود تالابهای در مسیر مهاجرت درنا سیبری و سایر پرندگان آبزی عمدتاً در 16 تالاب در 4 کشور روسیه، ایران، قزاقستان و چین انجام شد (9).
در راستای انجام پروژه SCWP با همکاری بنیاد بینالمللی درنا (ICF) و با کمک مرکز جدید تأسیس تحقیقاتی و حفاظتی درنا در مازندران، باهدف احیاء جمعیت درنا سیبری در سال 74، دو جوجه درنا از ویسکانسین آمریکا به منطقه فریدونکنار منتقل و رهاسازی انجام گرفت؛ اما به هنگام بازگشت به دلیل ناتوانی در پرواز قادر به همراهی نشده و یکی از آنان پس از عملیات زنده گیری به پارک پردیسان تهران منتقل شد. مجدد از سال 1381 دو قطعه جوجه با نصب ردیاب رهاشده و به دنبال پرورش چندماهه در کنار درناهای وحشی به مناطق شمالی کوچ کردند اما متأسفانه ردیاب تنها تا مرز داغستان روسیه فعال بود و به علت نامعلوم رد پرنده گم شد. رهاسازی جوجه در سال 1382 نیز ناموفق بود. از سال 1385 درنای سیبری در مسیر بازگشت تنها شده و جفت خود را ازدستداده، در این خصوص از یک شکارچی مشکوک شکایت میشود اما به دلیل نبود مدارک کافی و مستند تبرئه شد.
فعالیتهای انجامشده توسط دبیرخانه حفاظت از درنا سیبری در طی سالهای فوق در ایران بهطور خلاصه چنین است.
یکی دیگر از اقدامات در جهت حفظ اینگونه مصوبه شورای عالی حفاظت محیطزیست در تاریخ 29/10/93 در جهت بروز کردن جرائم نقدی ناشی از شکار و صید غیرمجاز است که از تاریخ 20/5/94 قابلیت اجرائی یافته است. لازم به ذکر است براساس این مصوبه، جریمه نقدی شکار درنای سیبری 500 میلیون ریال تعیینشده است. جمعیت مرکزی درنای سیبری در هندوستان، از 75 پرنده در سال 1974، به تنها یک جفت در سال 1996 رسید و این جفت از سال 2002 ناپدیدشدهاند، اما جمعیت شرقی از جمعیت خوبی برخوردار است و تعداد آن به بیش از 4000 قطعه میرسد (11).
در سال 2007 در ششمین نشست کشورهای امضاکننده تفاهمنامه درنای سیبری (MOS6) در آلماتی قزاقستان بهطور رسمی شبکه آسیای مرکزی- غربی (WCASN)[12] برای درنای سیبری و سایر پرندگان آبزی ایجاد شد که زیر نظر شبکه بزرگتری که با همکاری AEWA به نام خط پرواز آسیای مرکزی (CAF) ایجادشده بود فعالیت داشته باشد. این شبکه بر روی خط پروازی غربی – مرکزی درنای سیبری که شامل 7 کشور افغانستان، آذربایجان، هند، ایران، پاکستان، روسیه و قزاقستان است، متمرکزشده است. اصول تصویبشده WCASN عبارتاند از:
در طی اجلاس MOS6 در قزاقستان 10 سایت اولیه براساس اصول فوق تعیین شد که شامل 5 سایت در قزاقستان، 2 سایت در ایران و یک سایت در هند و ترکمنستان و ازبکستان است. آخرین نشست کشورهای امضاکننده این تفاهمنامه (MOS7)، در سال 2010 در بن آلمان برگزار شد که گزارشهای سالانه مورد رسیدگی قرار گرفت و 2 سایت جدید در پاکستان به شبکه آسیای غربی- مرکزی (WCASN) اضافه شد. 2 سایت پذیرفتهشده در ایران، تالاب فریدونکنار و پارک ملی بوجاق در بندر کیاشهر هستند.
تفاهمنامه تدابیر حفاظتی برای گیلانشاه نوکباریک (خالدار)
گیلانشاه با نام انگلیسی Curlewو نام علمیNumenius ، سردهای از پرندگان مهاجر شامل هشت گونه پرنده آبچر با جثه نسبتاً بزرگ است که در مناطق تالابی، سواحل گلی و شنی و دریاچههای شیرین زندگی میکنند. ویژگی آن دارا بودن منقاری بلند، باریک و خمیده به پایین و پرهای قهوهایرنگ است. جمعیت گونههای مختلف آن در سراسر جهان با تهدیدهای مختلف روبهرو است بطوریکه 2 گونه از 8 گونه گیلانشاه (گیلانشاه اسکیمو و گیلانشاه خالدار) برای دههها است که در جهاندیده نشدهاند و احتمالاً منقرضشدهاند. سه گونه دیگر در مرحله تهدید هستند. از هشت گونه شناساییشده در جهان،4 گونه در ایران دیدهشده است.
گیلانشاه نوکباریک (خالدار)، Slender-billed Curlew بانام علمی NumeniusTenuirostris، جثه متوسطی درمیان انواع گونهها دارد. طول عمر حدود 10 ساله دارد. از ابتدای تنظیم کنوانسیون CMS، سال 1979 در لیست پیوست (1) و (2) قرار داشته و در گروه بهشدت درخطر انقراض (CR) IUCN و ضمیمه I کنوانسیون CITES است (12).
در ایران مهاجر عبوری، بسیار کمیاب و روبه کاهش است که درگذشته حضورش در نواحی جنوبی دریای خزر، جنوب خراسان، خلیجفارس و استان سیستان و بلوچستان به ثبت رسیده است (13)؛ اما در سه دهه گذشته، گزارش مستندی از مشاهده آن در ایران دیده نشده (14).
در سالهای 1925- 1909 محلهای جوجه آوری اینگونه در جنوب غربی سیبری روسیه شناسایی شد که از این مکان در فصل پاییز به سمت غرب و جنوب مهاجرت را آغاز کرده و از قزاقستان، اکراین، بلغارستان، مجارستان، رومانی و ... پس از طی 5 تا 5/6 هزار کیلومتر به حاشیه دریای مدیترانه و شمال آفریقا برای زمستان گذرانی میرسد. از سایر کشورها ازجمله عربستان سعودی، یمن، ترکمنستان و ایران نیز گزارششده است که احتمالاً بیشتر بهصورت مهاجر عبوری است بهطوریکه 30 کشور در مسیر مهاجرت آن قرار دارند و در 13 کشور نیز بر طبق مستندات علمی بهصورت اتفاقی[13] دیدهشده است.
در حال حاضر جمعیت آن در کل دنیا به زیر 50 قطعه تخمین زده میشود چراکه گزارش موثقی از رؤیت آن در سالهای اخیر دیده نشده (آخرین گزارش مکتوب مربوط به 1998 در اروپا است) و حتی احتمال انقراض آن میرود 2015)-(Bird Life Int. شکار مفرط و از دست رفتن زیستگاهها بهخصوص تالابهای مسیر مهاجرت و مناطق زمستان گذرانی به علت تخریب و تغییر کاربری، ازعوامل تهدیدکننده این پرنده هستند.
با توجه به شرایط فوق، یکی از اولین اقدامات بینالمللی هماهنگ که جهت حفظ اینگونه ارزشمند و بهشدت در معرض انقراض انجام شد، تفاهمنامه چندجانبه و جهانی بود که در 10 سپتامبر 1994 تحت حمایت CMS به هدف بهبود وضعیت حفاظتی آن به امضا رسید.
سازمان حفاظت محیطزیست ایران به نمایندگی از طرف دولت ایران از همان ابتدا (در اول ژوئن 1995) به این تفاهمنامه پیوست. این سند توسط 18 کشور امضاشده است. یک برنامه عمل بینالمللی برای حفاظت ازاینگونه، ضمیمه تفاهمنامه شده است و کارگروه این برنامه عمل در سال 1996 با همکاری B.L.I[14] تشکیل شد و سپس برنامه عمل ملی در کشورهای عضو تدوین شد. ازجمله اقداماتی که در برنامه کاری حفاظت اینگونه برای ایران تعیینشده بود عبارت از انجام بررسیهای لازم جهت شناسایی سایتهای بالقوه استراحت و زمستان گذرانی، تثبیت نقاط حفاظتشده موجود و وضع قوانین حفاظتی مناسب بود(15).
کارگروه گیلانشاه (SbcWG)[15] بررسی روی سایتهای زمستان گذرانی بالقوه در ایران، یمن، جنوب مراکش و همچنین مکانهای جوجه آوری در غرب سیبری را برنامهریزی کردند، اما هیچ سایتی کشف نشد. لازم به ذکر است در این زمان با پیشرفت تکنولوژی برچسبهای ماهوارهای، این برچسب ها به اندازهای شده بود که قابلنصب بر روی اینگونه بود.
در نهمین اجلاس کنفرانس اعضای CMS (COP9-2008) جزئیات آخرین تلاشها برای شناسایی جمعیت باقیمانده با تمرکز بر مکانهای زمستان گذرانی شناختهشده تاریخی اعلام شد. این بررسیها از ژاپن تا مراکش در طی سالهای 2009 تا 2011 ادامه داشت. یکی از نتایج ارزشمند علمی که در طی این فعالیتهای گسترده به ثبت رسید، با استفاده از آنالیز ایزوتوپهای پایدار در پوست نمونه تاکسیدرمی و موزهای این پرنده بود. نتایج حاکی از آن بود که مکانهای جوجه آوری برخلاف نتایج بررسیهای ابتدای قرن بیستم، پایینتر از نقاط قبلی و تا شمال قزاقستان ادامه دارد. بههرحال هنوز امیدها ناامید نشده و توصیهها و خطمشی آینده چنین مشخصشده است:
گیلانشاه بزرگ
گونه دیگری که در ایران وجود دارد و تحت حمایت CMS نیز قرار دارد گیلانشاه بزرگ (اوراسیایی)، Eurasian Curlew، بانام علمی Numenius Arquatu است. در نواحی جنوبی دریای خزر و همچنین در امتداد سواحل جنوبی از خوزستان تا پاکستان و به تعداد کمتر در حوضه دریاچه ارومیه و برخی تالابهای استان فارس و سیستان و بلوچستان، زمستان گذرانی میکند، تعداد کمی نیز بهصورت غیر جوجه آور سراسر تابستان را در تالابهای حوضه دریاچه ارومیه، سواحل خلیجفارس و گاهی در استان فارس باقی میمانند (16). اینگونه نیز مسیر مهاجرتی طولانی دارد که محل جوجه آوری آن از شمال غرب اروپا تا نواحی شرقی سیبری گستردگی دارد و مکانهای زمستان گذرانی نیز از آفریقا تا نواحی مرکزی آسیا گسترده است بهطوریکه 21 کشور ازجمله ایران در مسیر اصلی مهاجرت این پرنده واقعشدهاند.
بررسی پراکنش دهساله آن در ایران در طی سالهای 1386 تا 1396 (2017 - 2007) روند کاهشی 50 درصد مهاجرت را نشان میدهد(17).
پراکنش جمعیت جهانی آن نیز رو به کاهش است (طی 10 سال تا 30 درصد کاهش). با توجه به این روند از سال 2007 تاکنون در گروه نزدیک به تهدید (NT)، IUCN قرار دارد. همچنین از سال 1979 در پیوست (2) CMS جای دارد (18). عوامل تهدیدکننده اینگونه گیلانشاه عبارتاند از تکهتکه شدن و از دست رفتن زیستگاههای جوجه آوری بهخصوص در مناطق اروپایی، از دست رفتن لانهها و جوجهها و تخریب محلهای لانه گذاری به دلیل فعالیتهای کشاورزی، شکار و تخریب زیستگاه در مناطق زمستان گذرانی خاورمیانه و شمال آفریقا.
یک برنامه عمل بینالمللی تکگونهای[16] (ISSAP) در رابطه با محافظت گیلانشاه بزرگ در سال 2015 به تصویب ششمین اجلاس اعضای AEWA رسید (19). هدف بلندمدت این برنامه عمل بازگرداندن وضعیت حفاظتی آن به حالت مطلوب (LC) تا 2025 تعیینشده است. اولویتهای این برنامه عمل بینالمللی چنین تعیینشده است:
در زمان گزارش این برنامه عمل، ذکرشده است که هنوز اطلاعات و دادههای ایران دریافت نشده است (Nov2015)، با توجه به بررسیهای نگارنده در سایتهای سازمان محیطزیست، آخرین گزارش رسمی مربوط به گیلانشاه بزرگ، بررسی پراکنش دهساله آن بوده است که در بالا به آن اشاره شد و به نظر میرسد مسئولان محیطزیست در مسیر تدوین برنامه عمل حفاظتی اینگونه درخطر در حال انجام فعالیتهایی باشند ولی نگارنده موفق به یافتن مدارک رسمی آن تاکنون نشده است. اولین جلسه کارگروه بینالملل گیلانشاه بزرگ زیر نظر AEWA در سپتامبر 2018 تشکیل شد (20).
تفاهمنامه حفاظت از پرندگان شکاری مهاجر آفریقا و اوراسیا
پرندگان شکاری بانام انگلیسی Raptors و یا Birds of Prey، پرندگانی هستند که غذا و شکار خود را در حین پرواز به دست میآورند، ازجمله کرکسها، عقابها، شاهینها و جغدها. این گروه از پرندگان بهعنوان گونه دیدهبان[17] یا نشانگر[18]، وضعیت سلامت اکولوژیک منطقه را نشان میدهند. ازآنجاکه در بالای زنجیره غذایی قرار دارند، جزء اولین گونههایی هستند که از آسیبهای زیستمحیطی مانند خشکسالی، تخریب زیستگاه و استفاده از حشرهکشها متأثر میشوند؛ بنابراین بررسی پراکنش جمعیتی پرندگان شکاری یک روش ارزشمند برای بررسی تغییرات زیستمحیطی است. این گروه از پرندگان نقش مهمی برای سلامت اکولوژیک دارند بهطور مثال در کنترل حشرات، جوندگان، تعادل بین شکار و طعمه و کاهش خطرات بیماریزایی اجساد حیوانات در طبیعت از طریق برداشتن آنها از طبیعت نقش دارند.
مهمترین تهدیداتی که پرندگان شکاری با آن روبهرو هستند توسط انسان ایجاد می شود. و عبارت است از استفاده از حشرهکشها، خطوط فشارقوی برق، توربینهای بادی، تخریب زیستگاهها، برداشتن تخمها، شکار و زنده گیری، تجارت غیرقانونی و انواع مسمومیتهای دارویی و شیمیایی ازجمله با سرب و سایر فلزات سنگین از جمله این تهدیدات هستند.
در سال 2005 مطالعهای یکساله در سازمان محیطزیست انگلستان نشان داد که بیش از 50 درصد پرندگان شکاری منطقه آفریقا- اوراسیا در وضعیت حفاظتی بدی به سر میبرند و خیلی از گونهها کاهش جمعیت داشتهاند. انگلستان نتایج این مطالعه را در هشتمین اجلاس CMS در نایروبی کنیا در سال 2005 ارائه کرد و در آنجا بهبود وضعیت حفاظتی پرندگان شکاری و جغدها پذیرفته شد. سپس کشور انگلستان و امارات متحده عربی با همکاری یکدیگر روی این توصیه کارکردند و اولین جلسه همکاری کشورهای مسیر مهاجرت این پرندگان در اکتبر 2007 و دومین جلسه در اکتبر 2008 برگزار شد و نتیجه آن تفاهمنامه پرندگان شکاری (Raptors MOU) در 1 نوامبر 2008 بود که در ابتدا توسط 28 کشور امضا شد.
در 12 اکتبر 2009، CMS و آژانس محیطزیست امارات متحده عربی در ابوظبی، یک تفاهمنامه همکاری درمورد احداث یک دفتر CMS در ابوظبی امضا کردند که مرکزی برای مدیریت تفاهم نامههای داگونگ (Dugong) و پرندگان شکاری است. واحد هماهنگکننده[19] (CU) تفاهمنامه پرندگان شکاری در این دفتر مستقرشده است. این تفاهمنامه دارای 31 بند و 3 پیوست است. لیست پرندگان شکاری تحت حمایت این تفاهمنامه در پیوست 1 (annex1) و مناطق جغرافیایی تحت پوشش در پیوست 2 قرار دادهشده است. برنامه عمل ضمیمهشده به پیوست 3 این تفاهمنامه نیز مبنای کار درمورد پرندگان شکاری است و از زمان امضای تفاهمنامه به مدت 7 سال قابلاجرا است. اهداف کلیدی این تفاهمنامه عبارتاند از:
در حال حاضر این تفاهمنامه، 93 گونه پرنده شکاری و جغد را که در مسیر 138 کشور در قاره آفریقا، آسیا و اروپا مهاجرت میکنند پوشش میدهد.گونهها در سه گروه تقسیمبندی شدهاند:
عمده کار تفاهمنامه تاکنون شامل یک برنامه عمل چندگونهای برای حفاظت از کرکسهای آفریقا- اوراسیا[20] (Vulture-MSAP) و برنامه عملهای تکگونهای ازجمله برای بالابان[21]، تشکیل گروه مشاوره تکنیکی[22] و کارگروه پیشگیری از مسمومیت پرندگان شکاری است.کشورهای امضاکننده تفاهمنامه پذیرفتهاند که:
تاکنون 61 کشور این تفاهمنامه را امضا کردهاند. عضویت ایران در این تفاهمنامه بهعنوان پنجاه و یکمین کشور در تاریخ 19/12/93 (9 مارس 2015) در طی نشستی در جزیره قشم با مسئولین تفاهمنامه، توسط سازمان حفاظت محیطزیست به نمایندگی کشورمان امضا شد.
بررسی و ارزیابی وضعیت کرکس مصری در ایران در ظرف سالهای اخیر نشاندهنده حضور شاخص کرکسها در زبالهدانیها است. روی مدیریت پسماند کارهایی انجامشده اما هنوز کافی نیست، چنانچه خیلی از زبالههای سمی مانند باطری همچنان راهی مراکز دفن زباله میشوند و بالطبع منجر به مسمومیت این پرندگان میشوند. در نشست بلغارستان (جولای 2015) متوجه شدیم این مسئله ابعاد جهانی دارد و در حفاظت اینگونه ها نقش مهمی دارد (21).
یکی دیگر از بزرگترین تهدیدهای کرکسها در جهان داروی دیکلوفناک و مشتقات آن است. وقتی این داروی غیراستروئیدی به دامی تزریق میشود تا چند هفته پس از تزریق و حتی پس از مرگ این ترکیب شیمیایی را با خود خواهند داشت؛ بنابراین اگر پرنده شکاری طی این مدت از این لاشه تغذیه کند با فلج شدن یا مرگ روبرو خواهد شد (22).
با بررسی سازمان محیطزیست و استعلام از سازمان دامپزشکی در تابستان 1394 مشخص شد که این دارو در ایران استفاده نمیشود و با هماهنگی انجامشده نهایتاً واردات، تولید و مصرف دامپزشکی این دارو محدود و ممنوع اعلام شد و ما اولین کشور خاورمیانه بودیم که این اقدام را انجام دادیم(23). جالب است بدانیم در کشور هند که گاوها از جایگاه مقدسی برخوردار هستند، اغلب کشتار نشده و به مرگ طبیعی و در سنین بالا تلف میگردند و لاشهی آنها یکی از منابع مهم غذایی برای کرکسها است. استفاده از دیکلوفناک و مشتقات آن برای کاهش درد و رنج ناشی از کهولت سن در هند بسیار شایع است و این امر موجب تلفات بالا درمیان کرکسها در این کشور شده است.
برنامه عمل بینالمللی برای کرکسها
در سال 2017- 2016 برنامه عمل چندگونهای برای کل کرکسهای دنیا نوشته شد که نشست مربوط به آسیا در نوامبر 2016 در بمبئی هند برگزار شد که ایران نیز حضور داشت. رویکرد جهانی به این صورت است که نخست برنامه عمل چندگونهای[23] و تکگونهای[24] در سطح بینالمللی نوشته میشود و بعد در حد ملی تدوین و بومیسازی میشود و سپس در منطقه و محلی اجرا میشود و البته ازآنجاییکه خیلی از کرکسها مهاجر هستند، همکاری بینالمللی را میطلبد. بهطور مثال تحقیقات اخیر در ایتالیا نشان داده کرکسهایی که در ایتالیا زادآوری میکنند چون از آفریقا میآیند و در آنجا از زبالههای رهاشده تغذیه میکنند در بدنشان میزان آرسنیک بالایی دارند که این ماده باعث میشود تخم کرکسها در ایتالیا پوسته نازکی داشته باشد و جوجه قبل از درآمدن از تخم از بین میرود. در ایران هم این مسئله حائز اهمیت است و مدیریت پسماند و مدیریت لاشههای بیمار در دامداریها نقش مهمی در حفاظت اینگونه دارند. کاهش طعمه نیز یکی دیگر از دلایل مراجعه بیشتر این پرندگان به زبالهدانیهاست. یکی از برنامههای پیش رو متصدیان، راهاندازی پورتال تخصصی است. تا زمانی که وضعیت کرکسها و تهدیدات آنها در ایران شناسایی نشود، حفاظت از آنها هم معنایی نخواهد داشت.
از اقدامات مؤثر دیگر اطلاعرسانی عمومی و بالا بردن دانش عمومی است. توصیه دیگر این است که تدوین برنامه عمل ملی نباید فقط بهصورت ترجمه برنامه عمل جهانی باشد بلکه باید با کمک متخصصین فن، بومیسازی شود چراکه تهدیدات گونهها در سطح کشورهای مختلف متفاوت است و در انجام این مهم نباید از همکاری بخش غیردولتی (NGO) غافل شد (24).
ازآنجاکه پنج گونه کرکس در فهرست فون پرندگان ایران ثبت گردیده است و ازنظر قوانین ملی ایران حمایتشده هستند که درمیان آنان کرکس پشتسفید،Indian white Back Vulture بانام علمی Gyps Bengalensis در معرض خطر انقراض شدید (CR) است و کرکس مصری، Egyptian Vulture بانام علمی Neophron Percnopterus درخطر انقراض (EN) براساس فهرست سرخ IUCN قرار دارند لذا حفاظت و حمایت از کرکسها از دیدگاه ملی و بینالمللی حائز اهمیت بسیار است(25).
با توجه به اینکه تهیه برنامه عمل برای 15 گونه کرکس در سطح سه قاره کار سادهای نبود، ابتدا 4 کارگروه جداگانه در اروپا، آسیا، آفریقا و خاورمیانه برگزار شد و نتایج حاصله در کارگروهی فراگیر در کشور اسپانیا جهت جمعبندی شکل گرفت تا نهایتاً پیشنویس آمادهشده در دوازدهمین کنفرانس اعضای CMS در سال 2017 در فیلیپین مطرح و تصویب شد.
ازنقطهنظر بینالملل برنامه عمل پرندگان شکاری با چالشهای مختلفی روبهرو است در اولین بازبینی آن در آوریل 2020 چنین اشارهشده است که تا تاریخ گزارش هنوز سیستم گزارش دهی منظمی تثبیت نشده و تجارب مربوط به اجرای برنامه عمل توسط کشورهای امضاکننده فقط بهصورت موردی و گاهگاهی گزارششده است. بهطوریکه حتی با ارسال پرسشنامههای گاهگاهی (در تاریخهای فوریه 2018 – اوت 2020- 2019) اطلاعات جمعآوریشده ازنظر کمیت و کیفیت رضایتبخش نبوده است (26).
به نظر میرسد که کشورهای عضو در سطوح ملی برای طراحی و اجرای برنامه عمل با مشکلات متعددی روبهرو هستند. از طرفی واحد هماهنگکننده (CU) نیز با توجه به وسعت برنامه عمل ازنظر تعداد گونه و کشورهای مسیر مهاجرت با کمبود جدی بودجه روبرو است بهطوریکه در دومین نشست تفاهمنامه پرندگان شکاری (MOS2) در سال 2015 اعضا و سازمانهای شرکتکننده بهشدت تشویق و ترغیب شدند که با همکاری هم منابع مالی لازم برای کمک به پیشبرد تفاهمنامه را فراهم کنند و علیرغم اینکه هیچ الزام مالی بر دوش کشورهای امضاکننده وجود ندارد در آن نشست کشورها قبول کردند که براساس مقیاس سازمان ملل متحد (UN Scale) به تفاهمنامه کمک مالی کنند، اگرچه حتی این مقدار هنوز برای پیشبرد اهداف کافی نیست. مجموع شرایط فوق باعث شده که سومین نشست تفاهمنامه (MOS3) که قاعدتاً در اواخر 2018 میبایست تشکیل شود به تعویق افتاده است.
از نقطه نظر ملی، توصیه معاونت محیط زیست پس از شرکت فعال نماینده ایران در نشست های مربوطه در این کارگاه را میتوان چنین خلاصه کرد که با توجه به اینکه تا آن تاریخ سازمان حفاظت محیطزیست فاقد برنامه مدون پایش و حفاظت مختص اینگونه ها بوده لذا برنامه بینالمللی حفاظت از کرکسها میتواند پس از بومیسازی در دستور کار سازمان قرار گیرد.
برنامه عمل بینالمللی بالابان
یکی دیگر از اقدامات تفاهمنامه محافظت از پرندگان شکاری، برنامه عمل تکگونهای برای گونه بالابان[25] بانام انگلیسی Saker Falcon و نام علمی Falco Cherug است. این پرنده شکاری در ایران نیز جزء پرندگان در معرض خطر انقراض است و دارای ارزش حفاظتی است. ازنظر بینالمللی نیز در گروه در معرض خطر (EN) فهرست قرمز IUCN قرار دارد و در COP10 در 2011 در پیوست (1) CMS قرار گرفت. از راسته شاهین شکلان و خانواده شاهینهاست. مهمترین عامل تهدید این پرنده در مقیاس بینالمللی، صید برای قوش بازی معرفیشده است بهنحویکه سالیانه بیش از صدها بالابان در خاورمیانه صید و زنده گیری میشود. همچنین کاهش شدید جمعیت طعمههای اصلی اینگونه به دلیل تخریب و تغییر کاربری زیستگاههای استپی و علفزارهای خشک بهمنظور توسعه کشاورزی، مسمومیت ناشی از آفتکشها و کاهش ذخایر ژنی اینگونه ناشی از آمیختگی افراد دورگه فراری (افراد حاصل از آمیختگی گونههای مختلف جنس شاهین بهمنظور تولید شاهینهای قویتر و سریعتر) از قفس با گونه وحشی، در کاهش جمعیت اینگونه بسیار مؤثر بوده است (27).
قرارگرفتن بالابان در سال 2011 در پیوست (1) کنوانسیون CMS در زمان خود یک موفقیت بزرگ بهحساب میآمد به این دلیل که تلاشهای ایران و سایر کشورها برای درج اینگونه در پیوست (1) در سال 2008 در نهمین کنفرانس اعضای CMS (COP9) به علت مخالفت کشورهای عربی و عمدتاً عربستان به دلیل رواج قوش بازی[26] در این کشورها به شکست منتهی شد. در اوایل 2012 گروه ویژه[27] برای اینگونه تشکیل شد و به دنبال حجم زیادی از فعالیتهای مطالعاتی روی جمعیت گونه و قوانین و سیاستگذاریها و تهیه اعتبارات مالی، اولین پیشنویس برنامه عمل اینگونه در اوت 2013 آماده شد و نهایتاً در نوامبر 2014 در COP11 پذیرفته شد و همچنین به امضای اعضای تفاهمنامه پرندگان شکاری در MOS2 در 2015 رسید. لازم به ذکر است که Saker-GAP به دلیل متن قوی، یک نمونه خوب برای طراحی سایر برنامه عملهای تکگونهای محسوب میشود اگرچه امتحان واقعی را باید در عمل بدهد. این برنامه عمل برای بازه زمانی 10 ساله برنامهریزیشده است.
در کشور ما ایران، زنده گیری و قاچاق پرندگان شکاری به کشورهای حاشیه خلیجفارس از عوامل مهم تهدید گونه بالابان و گونههای مشابه ازجمله بحری، شاهین و دلیجه است. عملیات زنده گیری که در اصطلاح کوخه نشینی گفته میشود از دوران باستان تاکنون در ایران رواج داشته است (28).
گرایش قاچاقچیان به شکار این پرندگان به خاطر سود کلانی است که از فروختن آن به دلالها و سپس شیوخ ثروتمند کشورهای همسایه به دست میآورند. شیوخ عرب با آموزش این پرندگان از آنان برای شکار بهویژه شکار هوبره استفاده میکنند. برخورد با زنده گیری نیازمند همکاری همه دستگاههای مختلف است، ازجمله دستگاههای امنیتی و انتظامی و این امر از عهده سازمان محیطزیست بهتنهایی برنمیآید. از طرفی کمبود تعداد محیطبانان نیز خود عامل مؤثری است بهطوریکه به ازای هر هزار هکتار وسعت، باید یک محیطبان باشد اما فقط در استان بوشهر با 377 هزار هکتار بهجای 377 محیطبان فقط 60 تا 70 نیرو وجود دارد (29).
براساس ماده 25 قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب 1392، هرکس بدون اخذ مجوز قانونی از سازمان حفاظت محیطزیست و عدم رعایت سایر ترتیبات پیشبینیشده در قوانین و مقررات، به صدور پرندگان شکاری بهطور زنده یا غیرزنده و نیز اجزای این حیوانات مبادرت کند یا در حین صدور و خارج نمودن دستگیر شود هرچند عمل او منجر به خروج موارد مذکور از کشور نشود، به مجازات قاچاق کالای ممنوع محکوم میگردد.
همچنین براساس مصوبه 380 شورای عالی محیطزیست بین 60-20 میلیون تومان جریمه برای شکار و زنده گیری پرندگان شکاری تعیینشده است. افراد مجرم به 3 سال حبس هم محکوم میشوند (29/10/93) (30). مجازات و نرخ جریمهای که قانونگذار برای گونههای مختلف در نظر گرفته است، درصورتیکه بهدرستی اعمال شود تقریباً از قیمت تمامی گونههای بومی که در ایران وجود دارند و اکثر گونههای غیربومی که بهصورت ترانزیت از ایران خارج میشود بیشتر است و میتواند با رعایت و اجرای دقیق قوانین، تأثیرگذار و بازدارنده باشد.
چگونه میتوان در کنار مبارزه با قاچاق، بقای این پرندگان را افزایش داد؟ راهکارهای رسیدن به این هدف از زبان کارشناس پرندگان شکاری را بهصورت زیر میتوان خلاصه کرد:
تفاهمنامه تدابیر حفاظتی از لاکپشتهای دریایی[28]
لاکپشتهای دریایی جانوران خزندهای هستند که بیشتر عمر خود را در دریا میگذرانند و در طی میلیونها سال جمعیت خویش را در گستره دریاها و اقیانوسها بهجز قطب شمال و جنوب حفظ نموده تا اینکه از قرن 18 به بعد به علت افزایش جمعیت انسانی و عوامل دیگر رو به انقراض نهادهاند به شکلی که در حال حاضر جزء فهرست گونههای حفاظتشده سازمان IUCN قرارگرفتهاند.
تاکنون هشت گونه از این آبزی در دریاها و اقیانوسها شناختهشده است. وجود این حیوانات و حفظ نسل آنها و همچنین بهرهبرداری صحیح از آنها علاوه برداشتن فواید اقتصادی ازلحاظ زیستشناسی و بومشناسی نیز حائز اهمیت است، بهطور مثال لاکپشت سبز با خوردن گونههای دریایی ازجمله عروس دریایی، جمعیت رو به افزایش آنها را کنترل میکند(32).
تهدیدات عمده لاکپشتهای دریایی در سطح بینالمللی عبارت است از استفاده ناپایدار برای مصرف گوشت و تخم آنها، تخریب محلهای تخمگذاری در سواحل و محلهای تغذیهای در دریا و صید اتفاقی ماهیان[29]، استفاده از لاک برای مصارف تزیینی، تجارت و تهدیدات کمتر محسوس شامل تغییرات آبوهوا، نورهای مصنوعی در سواحل و آلودگی دریاها مخصوصاً با پلاستیک و مدیریت نامناسب سواحل(33). همه این عوامل فشارهای فراوانی را بر جمعیت این آبزی وارد میکند بهطوریکه طی 100 سال اخیر جمعیت آنها تا 80 درصد کاهشیافته است(34). با توجه به وضعیت حفاظتی و اینکه تمام گونههای آنها مسافتهای طولانی را بین مناطق تغذیهای در دریاها و اقیانوسها تا مناطق تخمگذاری در سواحل را مهاجرت میکنند، موردتوجه کنوانسیون CMS قرارگرفته است.
تفاهمنامه حفاظت و مدیریت لاکپشتهای دریایی و زیستگاه آنها در اقیانوس هند و جنوب شرق آسیا (IOSEA) تحت حمایت CMS به دنبال یکسری مذاکرات بینالمللی در اکتبر 1999 در استرالیا، سپس ژوئن 2000 در مالزی و نهایتاً ژوئن 2001 در فیلیپین، در تاریخ 23 ژوئن 2001 در بن آلمان امضا شده است.این تفاهم نامه و از 1 سپتامبر 2001 به اجرا درآمده و به مدت نامحدود برای امضای اعضای جدید گشوده است و تاکنون 34 کشور آن را امضا کردهاند.
منطقه تحت پوشش این تفاهمنامه، آبها و سواحل اقیانوس هند، جنوب شرق آسیا و دریاهای مجاور است که آبها و سواحل 44 کشور را دربرمی گیرد. برای اهداف اجرایی این مناطق به 4 زیر منطقه شامل شمال، شمال غرب، غرب اقیانوس هند و جنوب شرق آسیا و همسایگی که مشتمل بر استرالیا، چین، ژاپن، کره و آمریکا میشود، تقسیمشده است. ایران از همان ابتدا، در 23 ژوئن 2001 (دوم تیر 1380) این تفاهمنامه را امضا کرده است.
گونههایی که در حال حاضر تحت حفاظت این تفاهمنامه هستند مشتمل بر 6 گونه لاکپشت دریایی است. هدف نهایی این تفاهمنامه حفظ و احیاء جمعیت لاکپشتهای دریایی از طریق ایجاد و افزایش همکاری بین کشورها و سازمانهای امضاکننده تفاهمنامه است. تفاهمنامه IOSEA از طریق برنامه حفاظتی و مدیریتی[30] (CMP) که شامل بر 24 برنامه و 105 فعالیت خاص است با ایجاد یک شبکه و بستر مناسب برای کاهش تهدیدات، حفاظت از زیستگاههای حیاتی لاکپشتها، تبادل اطلاعات علمی، افزایش آگاهی عمومی و شرکت فعال آنها در این برنامهها، افزایش همکاریهای محلی، ملی و بینالمللی و جستجوی منابع لازم برای اجرای پروژهها فعالیت میکند (35). بعدازاینکه اولین نشست اعضای امضاکننده در ژانویه 2003 در بانکوک تایلند تشکیل شد، دبیرخانه تفاهمنامه نیز در آوریل 2003 در همین شهر تشکیلشده و از طریق کمکهای داوطلبانه، فعالیتهای تفاهمنامه را هماهنگ و اداره میکند.
تعدادی از کشورهای عضو از برنامه CMP تفاهمنامه بهعنوان یک الگو و چارچوب برای تهیه راهبردهای ملی خود استفاده میکنند و گزارش پیشرفتهای کاری را نیز در همین قالب ارائه میکنند و بسیاری از کشورهای عضو نیز که امکانات و منابع لازم برای پیشبرد اهداف تفاهمنامه را ندارند از طرف سایر کشورها و NGO ها و با مدیریت دبیرخانه حمایت میشوند. برقراری این ارتباطات عمدتاً از طریق شبکه اینترنتی آنلاین ایجادشده توسط دبیرخانه هدایت میشود.
در طی سالها، دبیرخانه ابزارهای آنلاین متعددی جهت پیشبرد تفاهمنامه ایجاد کرده است ازجمله پایگاه اطلاعاتی پروژهها[31]، فراپایگاه ردیابی ماهوارهای[32] و غیره. بهعلاوه تفاهمنامه ارزیابی دقیق از وضعیت گونههای تحت حمایت، همراه با توصیههای جدید و لازم درمورد اقدامات حفاظتی و تحقیقی را بهطور دورهای منتشر میکند. برای مثال در سال 2006 ارزیابی لاکپشت پشت چرمی به چاپ رسید که در 2012 مجدداً بروز شد و درمورد لاکپشت سرخ در 2014 این کار انجام شد. همچنین در 2012 با همکاری کمیسیون ماهیان تن اقیانوس هند (IOTC)[33] اولین ارزیابی زیستمحیطی کل لاکپشتهای دریایی اقیانوس هند را انجام داد.
حضور 5 گونه از 6 گونه لاکپشت منطقه اقیانوس هند در آبهای ایران توسط سازمان فائو تأییدشده است. نتایج حاصل از بررسی پراکنش لاکپشتهای دریایی نشان داده که این موجودات در تمامی نقاط خلیجفارس و دریای عمان گستردهاند و 52 منطقه زیستگاهی مناسب برای آنها شناسایی شده است، از این مناطق حدود 11 زیستگاه در دریای عمان، 26 زیستگاه در خلیجفارس و 15 زیستگاه نیز در جزایر است (36).
با توجه به تهدیدات متعدد که در بالا ذکرشده است و با توجه به اینکه ایران از همان ابتدا این تفاهمنامه را امضا کرده است، بهمنظور حفاظت و افزایش موفقیت تولیدمثلی لاکپشتهای دریایی در بهار 1390، دو سایت تخمگذاری و جوجه آوری[34] یکی در جزیره نخیلو استان بوشهر و دیگری در ساحل کچوی استان سیستان و بلوچستان ایجاد گردید که در امر احیاء و بازسازی لاکپشتهای دریایی بسیار مؤثر است.
سایر اقدامات مهم دیگر معاونت محیطزیست دریایی را به شرح ذیل میتوان خلاصه کرد:
لازم به ذکر است که صید محاصرهای و استفاده از تورهای صیادی چشمه ریز توسط صیادان سودجو برای صید بیرویه ماهیان غیرخوراکی مانند سفرهماهیان و ماهیان یال اسبی که مورد تقاضای کشورهای جنوب شرق آسیا بوده، بلای جان آبزیان منطقه ساحلی سیستان و بلوچستان بهخصوص لاکپشتهای دریایی و تعداد زیادی از ماهیان شده است که نظارت بیشتر ادارات شیلات ساحلی منطقه و سازمان شیلات ایران را میطلبد. روشهای صیادی نوین و استاندارد که دارای امکانات تولید ارتعاشات صوتی (دستگاه الکترونیکی پینگو) برای اعلام هشدار برای پستانداران دریایی و دارای دریچههای رهاسازی لاکپشتها (TED)[36] خصوصاً در فصل تخمگذاری این آبزیان باید جایگزین روشهای قدیمی و پرخطر شود (39).
صید ترال میگو و سایر آبزیان نیز با صدمه و آسیب به بستر دریا و تپههای مرجانی و عدم امکان خروج سایر موجودات زنده دریا ازجمله لاکپشتهای دریایی به علت ریز بودن چشمهها تاکنون در کشور ما همچنان موضوع بحث و چالش است و نیازمند مدیریت بهروز و یکپارچه است. اطلاعات ما در حوزه ذخایر دریایی مربوط به دهههای گذشته است و در حال حاضر نمیتوان با استناد به این اطلاعات برای صید و صیادی در کشور به روشهای گوناگون ازجمله صید ترال برنامهریزی کرد و باید با مطالعات دقیق، فعالیتهای صیادی طوری برنامهریزی شود که توسعه پایدار و در حد تحمل اکوسیستم دریایی تأمین شود. از طرفی براساس قانون حفاظت و بهرهبرداری از آبزیان مواردی مانند ارزیابی ذخایر، اعطای مجوزهای صید و صیادی و نظارت بر شیوههای صید بر عهده سازمان شیلات است و پیشنهادشده که قانون به نحوی اصلاح شود که سازمان حفاظت محیطزیست در کنار سازمان شیلات بتواند جزو ناظران در حوزه صید و صیادی باشد تا با ورود به این حوزه بتواند وضعیت زیستگاههای دریایی و گونههای در معرض انقراض را بررسی و بر این اساس برنامههای صید و صیادی اجرا شود (40).
قانونگذار یگان حفاظتی ویژهای را برای سازمان شیلات پیشبینی کرده است. این یگان حفاظتی مکلف است که در دریا گشت زنی و روش صید و مجوزهای آن را کنترل کند، اما یگان حفاظت سازمان شیلات تاکنون نتوانسته به دلیل کمبود نیرو و تجهیزات و سوخت، عملکرد خوبی در این حوزه داشته باشد (41).
در ماده 13 قانون شکار و صید ایران و اصلاحیه آن، انواع لاکپشت دریایی جزء گونههای در معرض خطر انقراض قرار دارند لذا صید و شکار آن ممنوع است، همچنین هرگونه برداشتن و آسیب به تخم لاکپشت و تخریب زیستگاه آنها ممنوع است. لازم به ذکر است که مردم محلی از تخم لاکپشت جهت تهیه داروی سنتی استفاده میکنند.
براساس مصوبه 380 شورای عالی محیطزیست، جریمه صید انواع لاکپشتهای دریایی شامل لاکپشتهای سبز، پوزه عقابی و زیتونی از مبلغ 3 میلیون تومان در سال 1391 به مبلغ 10 میلیون تومان در سال 1393 افزایش پیداکرده و درمورد لاکپشت سرخ و پشت چرمی از 3 میلیون تومان به 6 میلیون تومان رسیده است.
بحث و نتیجهگیری
در تلاش برای حفظ گونهها و کل تنوع زیستی، رویکردهای متفاوتی پیشنهادشده است. برخی رویکردها بر زیستگاه گونه، اکوسیستم یا بر دیگر طبقهبندیهای فضا- محور نظیر لکههای داغ[37] ، مناطق بومشناختی، مناطق مهم برای پرندگان و مناطق مهم برای گیاهان و نظایر آن تمرکز داشتهاند. این رویکردها به دنبال حفظ طبیعت در یک محل یا منطقه با اطمینان از حفظ و نگهداری فرآیندها و ساختارهای اکوسیستمی هستند؛ اگرچه این رویکردها برای حفظ طبیعت حیاتیاند، اما بهتنهایی کافی نیستند. همانطور که گونهها به اکوسیستمی با کارکرد مناسب نیاز دارند، اکوسیستم نیز به گونههای خود وابسته است. یک رویکرد فضا-محور صرف میتواند به حذف گونهها از مناطقی که نگران آنها هستیم منتج شود. حفاظتگرایان مدتهاست بهخوبی آگاهاند که خیلی از گونهها نیاز به توجه بیشتر داشته و نیازمند راهبردهای حفاظتی ویژه هستند که فقط روی یکگونه تمرکز میکند. علاوه بر این، ازآنجاییکه خیلی از مردم به گونههای ویژهای علاقه دارند، این موضوع میتواند عمل بسیار مناسب و مهمی در سرعت بخشیدن به تلاشهای حفاظتی باشد؛ بهعبارتدیگر، گونههای درخطر انقراض میتوانند بهعنوان نمادهای حفاظت استفاده شوند. با تغییر کاربری فزاینده زیستگاهها و اکوسیستمها و تحت تأثیر قرارگرفتن تعداد هرچه بیشتری از گونهها با فعالیتهای انسانی، تعداد رو به افزایشی از گونهها برای تأمین بقا به شکلی از مدیریت هم فردی و هم جمعیتی نیاز دارند. برنامههای مؤثر حفاظت از گونهها باید در هنگام ارزیابی اینکه کدام اقدامات برای یافتن راهکارهای حفاظتی درباره یکگونه ویژه مؤثرند تمام گزینهها را در نظر داشته باشند. قطعاً مدیریت در داخل زیستگاه طبیعی گونه (IN-situ) یکی از بهترین گزینههای ممکن است که میتواند برای حفاظت گونههای تهدید شده استفاده شود (4).
در این میان گونههای مهاجر به علت عدم تعلق به سرزمینی خاص در زمره منفعت مشترک بشریت هستند و با در نظر گرفتن نگرشهای کنونی، متعلق به جامعه بینالمللی هستند. کنوانسیون CMS با حمایت از گونههای مهاجر، این بخش از تنوع زیستی را تحت پوشش قواعد خاص خود قرار داده است (42).
با بررسی تفاهمنامههایی که تحت کنوانسیون CMS منعقدشدهاند میتوان به ظرفیتها و محدودیتهای کنوانسیون پی برد. یادداشتهای تفاهم که اکثریت را تشکیل میدهند، بیش از 140 دولت را ازجمله برخی دولتهایی که عضو نیستند را در خود جایداده است و عمدتاً به تحقیقات علمی، قانونگذاری در راستای حفاظت و مسائل مربوط به زیستبومها و نیازهایی که گونههای مهاجر دارند، جهت پیداکردهاند. این موافقتنامهها نشان میدهند که کنوانسیون CMS بهطور بالقوه هم برای پیشگیری از انقراض گونههای مهاجر و هم حفظ وفور موجود جانوران مهاجر مفید هستند، چراکه در بهترین شرایط، حمایت موفق از مهاجرت، مستلزم میزان قابلتوجهی اطلاعات علمی، انگیزه دولتها و دسترسی به منابع مالی است (43).
ایران در چند دهه اخیر ابزارهای قانونی مختلفی جهت حفظ و حراست از محیطزیست را تدوین و به مرحله اجرا درآورده و در بسیاری موارد دولت با حضور و عضویت در کنوانسیونهای جهانی و مجامع حمایتی منطقهای و بینالمللی، رویکرد حفظ محیطزیست را دنبال کرده است ازجمله عضویت در کنوانسیون CMS اما شواهد امر گویای نتایج مطلوبی از عملکرد دستگاههای مرتبط در حفظ و پاسداری از گونههای مهاجر در معرض انقراض نیست. در حیطه قوانین، وجود مسائلی نظیر تعدد قوانین و مقررات زیستمحیطی، نبود ضمانت اجرایی قوی و محکم، عدم بهروزرسانی و تدوین قوانین جدید و استفاده از قوانین قدیمی، عدم تناسب جرائم با خسارات وارده بر محیطزیست و عدم تعیین دقیق ارزشهای اقتصادی عوامل زیستمحیطی، مشکلات مضاعفی را در نظارت، کنترل و اجرایی نمودن قوانین زیستمحیطی موجود پدید آورده است (44).
یکی از شاخصهای مهم توسعه کشورها در قرن 21، عملکرد زیستمحیطی یا توسعه زیستمحیطی آنها است. این شاخص در حال حاضر معیاری جهت ارزیابی پیشرفت کشورها درزمینه محیطزیست است و هر دو سال یکبار در اجلاس جهانی اقتصاد در داووس با همکاری دانشگاه ییل و کلمبیا منتشر میشود. آخرین گزارش منتشرشده در این زمینه در ژوئن سال 2020 است که در آن 32 شاخص در 11 زمینه در 180 کشور اندازهگیری شده است و جمهوری اسلامی ایران در رده 67 قرارگرفته است بنابراین ایران در رده کشورهای با عملکرد ضعیف در محیطزیست قرار دارد. بررسی شاخص عملکرد محیطزیست بیانگر نوسانات متعدد ایران در این زمینه است.
میزان سهم بودجه امور محیطزیست در طی سالهای برنامه ششم توسعه درمیان امور دهگانه تنها 1/0 درصد است و تنها در لایحه بودجه سال 1400 به 2/0 درصد رسیده است. این در حالی است که اولویت کشور و قوانین بالادستی کشور ازجمله قانون برنامه ششم توسعه، آب و محیطزیست است (45).
علاوه بر این فقدان مدیریت یکپارچه سرزمین، یکی دیگر از موانع فراروی محیطزیست کشور بهخصوص درزمینه حیوانات مهاجر است. تعدد نهادها و سازمانهای مختلف درزمینه تصمیمگیری و مدیریت سرزمین و همپوشانی و تداخل وظایف دستگاههای مختلف در این زمینه باعث شده است تا سیاستها و برنامههای نظاممندی در این زمینه در کشور وجود نداشته باشد که این مسئله بهنوبه خود امکان نظارت بر فعالیتهای مختلف را ناممکن کرده است و مدیریت منابع زیستی کشور را با چالش جدی مواجه ساخته است که پیامد آن توزیع تصادفی و بیبرنامه فعالیتها و سکونتگاهها در کشور است و سرانجام این دور تسلسل زنجیرهای از معضلات زیستمحیطی را در کشور رقمزده است که دامنگیر حیات گونههای مهاجر نیز شده است.
حل این معضل ملی نیاز به عزم و اراده ملی دولت، مجلس و سایر نهادها و سازمانهای مسئول دولتی و غیردولتی و همیاری آحاد مردم دارد. در این راستا ایجاد سازوکارهای حقوقی و اجرایی روزآمد جهت حفاظت محیطزیست و نیز تدوین و ارائه راهکارهای بازدارنده و مؤثر در برخورد و مقابله با جرائم و تخلفات زیستمحیطی برای نیل به توسعه پایدار از اهمیت به سزایی برخوردار است.اقدامات حفاظتی منطقهای در چارچوب موافقتنامهای کارآمد و اجرایی بین کشورهای منطقه در زیر چتر کنوانسیونهای منطقهای و بینالملل ازجمله CMS هنوز برقرار نشده است. سازمان حفاظت محیطزیست ایران در کنار سایر ارگانهای دولتی و مردمنهاد بیش از یک دهه است که فعالیتهای رو به گسترشی را در این زمینه انجام داده است و موفقیتهای نسبی را کسب کرده است اما همچنان گونههای مهاجر ایران با تهدیدات متعددی دستبهگریبان است.
پیشنهادات بهبود عملکرد ایران در راستای همکاری با CMS
پیشنهاد میشود برای بهبود عملکرد ایران در راستای همکاری با CMS و دستیابی به وضعیتی مناسبتر، موارد زیر بیشتر موردتوجه قرار گیرد:
برقراری ارتباط و تعامل و همکاری بیشتر با سایر کشورها بهخصوص کشورهای منطقه جهت انجام اقدامات مشترک و بهرهگیری از ظرفیتهای حمایتی کنوانسیون CMS جهت ارتقاء اقدامات حفاظتی برای گونههای مهاجر
References
1- کارشناس ارشد حقوق محیطزیست، دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
2- استادیار دانشکده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز. *( مسوول مکاتبات)
1- Master of Environmental Law, Faculty of Law, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Main author
[4]- Assistant Professor of Law, Azad University, Central Tehran Branch, Corresponding author.* (Corresponding Author)
1- Convention on the Conservation of Migratory Species of Wild Animals, Bonn, 23june, 1979
2- Momorandom of understanding (MOU)
4-Siberian Crane Wetland Project
1- Site- Network Western Central Asian Siberian Crane and other Water birds
2- Slender-billed Curlew working Group(Sbc WG)
1- International Single Species Action plan
2- Vulture Multi-Species Action plan
1- Global Single Species Action plan for Saker Falcon (Saker-GAP)
1- IOSEA Marine Turtle- MOU at www.cms.Int/en/legalinstrument/iosea- marine- turtles
3- Conservation and Management plan for IOSEA turtle
2- Satellite Tracking metadata base