نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد گروه عمران، دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده فنی، همدان
2 دانشجوی دکتری مهندسی عمران، دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده فنی، همدان*(مسئول مکاتبات).
چکیده
کلیدواژهها
علوم و تکنولوژی محیط زیست ، دوره شانزدهم، شماره یک، بهار 93
اندرکنش نانورس و آلاینده فلزی مس در پروژههای ژئوتکنیک زیستمحیطی
وحیدرضا اوحدی[1]
محمد امیری [2]*
amirii@basu.ac.ir
تاریخ دریافت:10/9/88 |
تاریخ پذیرش:25/1/89 |
چکیده
هدف از بررسی مواد در مقیاس نانو، یافتن طبقه جدیدی از مصالح با عملکردهای نوین است، که آنها را میتوان بهعنوان مصالحی با عملکرد ویژه و چندمنظوره بیان نمود. با توجه به تحقیقات وسیعی که در سالهای اخیر در موضوع اندرکنش خاک و آلودگی صورت گرفته است در زمینه فرایند اندرکنش آلایندههای فلز سنگین و نانورسها تحقیقات قابلتوجهی انجام نشده است. آلاینده فلز سنگین مس، بهعنوان یکی از آلایندههای فلز سنگین متداول در پروژههای ژئوتکنیک زیستمحیطی شناخته شده است. بر این اساس هدف این پژوهش مطالعه رفتار ژئوتکنیک زیستمحیطی نانورسها و نانورسهای اصلاحشده با کربنات از نظر قابلیت جذب آلاینده فلز سنگین مس بوده است. برای دستیابی به این هدف، با انجام یکسری آزمایشهای ژئوتکنیک زیستمحیطی، فرایند اندرکنش نانورس و آلاینده فلز مس مطالعه شده است. بررسی ظرفیت بافرینگ و میزان نگه داری فلز مس به وسیله نانورسهای اصلاحشده در حضور کربنات نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از ظرفیت بافرینگ و قابلیت خاک در نگه داری آلاینده، ناشی از حضور کربنات است. نتایج تحقیق حاضر بیانگر آن است که در نمونههای بنتونیت، کائولینیت و چهار نانورس کلوزایت، ترتیب قابلیت نگه داری آلودگی بهصورت ذیل بوده است:
Bentonite > Cloisite®Na+ > Kaolinite > Cloisite®30B > Cloisite®20A > Cloisite®15A
لیکن با افزایش درصد کربنات ترتیب قابلیت نگه داری آلاینده توسط نمونههای رسی فوق تغییر میکند. هنگامی که نمونههای نانورس با 8% کربنات اصلاح میشوند، ترتیب قابلیت نگه داری آلودگی فلز سنگین مس توسط نمونهها بهصورت ذیل بوده است:
Cloisite®Na+ > Cloisite®15A ≥ Cloisite®20A > Cloisite®30B > Bentonite
واژه های کلیدی: نانورس، کربنات، فلز سنگین مس، ظرفیت بافرینگ.
مقدمه
خاکها و آبهای سطحی و زیرزمینی به طور پیوسته توسط مؤلفههای فلز سنگین آزادشده توسط منابع مختلف همچون فرایندهای صنعتی و فعالیتهای استخراج معادن آلوده میشوند (1). محافظت و ترمیم خاکهای و آبهای آلودهشده با فلزات سنگین یک امر ضروری است. از این رو نیاز به تولید و توسعه جاذبهای برای جذب آلایندههای فلز سنگین ضروری است (2).
از سوی دیگر نانومواد، یک حرکت جدید را در سیستم تولید مواد ایجاد نموده است (3). منظور از یک ماده نانوساختار یا یک بدنه نانوساختار جامدی است که در آن انتظام اتمی، اندازه کریستالهای تشکیلدهنده و ترکیب شیمیایی در سراسر بدنه در مقیاس چند نانومتری گسترده شده باشد. در حقیقت کاربرد فناوری نانو از کاربرد عناصر پایه نشأت میگیرد. هر کدام از این عناصر پایه، ویژگیهای خاصی دارند که استفاده از آنها در زمینههای مختلف، موجب ایجاد خواص جالبی میشود. از جمله کاربردهای نانوذرات میتوان به تجزیه و جذب آلایندههای محیطزیست اشاره کرد (2-3).
خاکهای آلوده به فلزات سنگین بهعنوان یکی از مشکلات متداول شناخته شدهاند. آلودگی خاک اغلب ناشی از چند نوع فلز سنگین است. آلایندههای فلزی معمول در خاکها شامل سرب، مس، جیوه، آرسنیک، کروم و کادمیم هستند(2و 4-7). بین فلزات سنگین، مس به عنوان یکی از خطرناکترین و شایعترین آلایندههای محیطزیست شناخته شده است. فلزات سنگین در بسیاری موارد در خاکهای رسی با چندین مکانیسم از قبیل فاز تبادلی، کربنات، هیدروکسیدها و نیز مواد آلی نگه داشته میشوند. نگه داشت یونهای فلزی سنگین در هر فاز به pH محلول خاک، اجزای خاک و نوع فلز سنگین بستگی دارد(5). مجموعاً در میان همه مکانیسمهای مختلف موجود در نگه داشت آلودگی، کربناتها نقش اصلی را ایفا میکنند (8). معمولاً در pHهای بزرگتر از 5، فاز کربناتی بر روند نگه داشت آلودگی تأثیر ویژهای میگذارد (8). همزمان با افزایش غلظت آلاینده فلز سنگین، pH سیستم کاهش مییابد. به عبارتی حضور فلزات سنگین به دو دلیل pH سیستم را کاهش میدهد، 1) آزادسازی یون H+ به دلیل جذب یونهای فلزی. 2) هنگامی که آلودگی فلزی در آب حل میشود، یون هیدراته تولید و ناشی از پدیده هیدرولیز فلزات، محلول اسیدی شده و pH سیستم آب-خاک کاهش مییابد(5).
از سوی دیگر کانیهای رسی یکی از مهمترین اجزای طبیعی محیطزیست است. کانیهای رسی با واکنشهای متفاوتی که از خود نشان میدهند در فرایند اندرکنش خاک-آلودگی نقش مهمی را ایفا میکنند که به عنوان مثال میتوان به چرخه ماده اصلی خاک، محافظت محیطزیست یا حتی در صنعت مواد شیمیایی ترکیبی اشاره کرد. خاکهای رسی به دلیل ساختار خاص، با مواد موجود در آلایندهها اندرکنش نموده و تمام یا قسمتی از مواد خطرناک موجود در محلول آلاینده عبوری از خاک را جذب میکنند (8). هر کدام از بخشهای تشکیلدهنده کانیهای رسی، کربنات، مواد آلی، اکسیدها، و مواد آمرف میتوانند در فرایند نگه داری فلزات سنگین نقش داشته باشند. در فرایند اندرکنش کانیهای رسی و آلایندههای فلزی، کربناتها نقش ویژهای ایفا میکنند (5و9).
از دیدگاه ژئوتکنیک زیستمحیطی، کانی رسی مونتموریلونیت از مهمترین کانیهای رسی است. مونتموریلونیت یک کانی رسی با خواص جانشینی ایزومرفیک ذاتی است. با استفاده از مواد اصلاحکننده آلی، میتوان در خواص مهندسی مونتموریلونیت تغییرات اساسی ایجاد نمود. در حقیقت خواص مونتموریلونیت اصلاحشده مربوط به ترکیب شیمیایی مواد اصلاحکننده و پارامترهای ساختاری آن است. جذب مادهای با سطح فعال در کانیهای مختلف رس موجب تغییر خواص سطح، همچون فولوکوله شدن، تراکم و کاهش تورم میشود (10-12). حضور مواد آلی در خاک موجب پیچیدگی درک رفتار تکتک اجزای رسی در جذب فلزات سنگین میشود، زیرا مواد آلی بر سطوح اجزای رس میچسبند و اندرکنش پیچیدهای را ایجاد میکنند (13-14). همچنین کانیهای کربنات موجود در خاک، به صورت ذرات ریز، در میان پولکهای رسی و یا با پوشش دادن سطوح در خاک وجود دارند. کانیهای کربناتی نقش مهمی در روند جذب و نگه داری فلزات سنگین ایفا میکنند(5).
یکی از شاخصهای مهم خاکها، مقاومت در برابر تغییرات سریع محیطی یا قدرت بافر آنها است. یک محلول بافر وقتی اجزای مختلفی به آن اضافه و یا از آن خارج شوند، دارای توانایی ماندن در وضعیت پایدار را دارد. ظرفیت بافرینگ خاک به طور مستقیم وابسته به میزان نگه داری فلز سنگین توسط خاک است(7). هنگامی که pH سیستم خاک به ازای افزودن اسید به سرعت کاهش یابد، میتوان نتیجه گرفت که خاک، دارای توانایی کمی برای نگه داری آلاینده است(9). تحقیقات نشان میدهد ظرفیت بافرینگ خاکها از ظرفیت تبادل کاتیونی و میزان کربنات موجود در خاک تأثیر میپذیرد (9).
موضوع اندرکنش خاک و آلودگی در مطالعات زیادی مورد بررسی قرار گرفته است، لیکن در زمینه فرایند اندرکنش آلایندههای فلز سنگین و نانورسها تحقیقات قابلتوجهی انجام نشده است. همچنین ارزیابی مطالعات انجامشده نشان میدهد که در تحقیقات قبلی به تأثیر حضور کربنات بر فرایند اندرکنش نانورس و آلایندههای فلزی، همچنین بررسی کمّی نقش کربنات در قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین توجه ویژهای معطوف نشده است. بر این اساس هدف این تحقیق مطالعه رفتار ژئوتکنیک زیستمحیطی نانورسها و نانورسهای اصلاحشده با کربنات از نظر قابلیت جذب آلاینده فلز سنگین مس و بررسی کمّی نقش کربنات در قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس بوده است.
1 مواد و روشها
در این پژوهش، در بخش آزمایشهای رفتاری از نانورسهای صنعتی و نمونههای رسی بنتونیت و کائولینیت استفاده شده است. هدف از این انتخاب تعیین خصوصیات ژئوتکنیک زیستمحیطی و قابلیت جذب و نگه داری آلایندهها در انواع نانوذرات رسی و مقایسه آن با کانیهای رسی مورد مطالعه بوده است. بدین منظور از نانومواد رسی صنعتی اصلاحشده با نام تجاری کلوزایتNa+ ، کلوزایتA15، کلوزایتA20 و کلوزایتB30 استفاده شده است. این نانورسها با نام تجاری "کلوزایت" شناخته شده و از شرکت "تولید رس جنوب آمریکا" تهیه شده است.
نمونه بنتونیت مورد استفاده در این تحقیق با نام صنعتی "بنتونیت فلات ایران" بوده و از شرکت "ایران باریت" تهیه شده است. نمونه کائولینیت نیز از منطقه زنوس تبریز تهیه شده و تحت عنوان کائولینیت سوپر زنوس تبریز شناخته شده است. بخش اعظم آزمایشهای انجامشده در این تحقیق بر اساس استاندارد ASTM و دستورالعمل انجام آزمایشهای ژئوتکنیک زیستمحیطی دانشگاه مک گیل کانادا صورت گرفته است. در جدولهای (1) و (2) برخی مشخصات ژئوتکنیک زیستمحیطی و فیزیکی نمونههای مورد مطالعه در این پژوهش ارایه شدهاست، همان طور که مشاهده میشود در نمونههای کلوزایتA15، کلوزایتA20 و کلوزایتB30 درحالیکه با افزایش بسیار زیاد سطح مخصوص مواجهایم، اما به علت اصلاح این نمونهها با مواد شیمیایی، مواد اصلاحکننده فوق از تبادل کاتیونی در سایتهای خاک جلوگیری کرده و موجب افت شدید ظرفیت تبادل کاتیونی در نمونهها شده است. اندازهگیری ظرفیت نگه داری آلودگی توسط خاک با انجام آزمایش تیتراسیون و با افزودن غلظتهای مختلف اسید نیتریک (HNO3) به نمونهها انجامشده است(13). محلولهای اسید در غلظتهای مختلف با نسبت 1:10 (خاک:محلول اسید) به خاک اضافه شدهاند. سوسپانسیون خاک- الکترولیت به مدت حداقل سه ساعت توسط لرزاننده الکتریکی هم زدهشده و نمونهها به مدت 96 ساعت به منظور همگن شدن کامل سیستم و انجام تبادل کاتیونی لازم نگه داری شده است. پس از طی این مدت، مقادیر pH با استفاده از دستگاه pH متر مدل(HANNA-Hi 9321) اندازهگیری شد.
همچنین به منظور بررسی اندرکنش نمونههای نانورس و کانیهای رسی با آلاینده فلز سنگین مس، از آزمایش تعادل مخلوط اشباع استفاده شد. به این منظور با انجام آزمایش تعادل سوسپانسیون اشباع خاک در غلظتهای مختلف آلاینده فلز سنگین، قابلیت نگه داری فلز سنگین در نمونهها مورد مطالعه آزمایشگاهی قرار گرفت. به منظور انجام این آزمایشها، در ابتدا محلولهای شامل نیترات مسآبدار Cu(NO3)2.6H2O و در غلظتهای 001/0 تا 05/0 مولار تهیه شد. یک گرم خاک خشک با دقت 001/0 گرم وزن شده و داخل تیوپ سانتریفیوژ 50 میلیلیتر ریخته شد. سپس 50 میلیلیتر از الکترولیت مورد نظر به خاک اضافه شد. این سوسپانسیون الکترولیت-خاک به مدت سه ساعت توسط لرزاننده الکتریکی کاملاً هم زده شد. آنگاه پس از نگه داری نمونهها به مدت 24 ساعت با هدف ایجاد شرایط تعادل، این سوسپانسیون مجدداً به مدت سه ساعت هم زده شد. نمونهها حدود 120 ساعت دیگر نگه داری شده تا با انجام کامل تبادل کاتیونی، شرایط تعادل در سیستم خاک-الکترولیت کاملاً صورت گیرد. پس از این مرحله، با سانتریفیوژ کردن نمونهها در سرعت rpm 3000، فاز مایع نمونه از فاز جامد خاک جداشده و سپس غلظت یون مس در فاز مایع جداشده با استفاده از دستگاه جذب اتمی (AAS) مدل (GBC 932 AB Plus) آنالیز شدهاست.
جدول 1- مشخصات فیزیکی و ژئوتکنیک زیستمحیطی نمونههای رسی کائولینیت و بنتونیت
خواص فیزیکی و ژئوتکنیک زیستمحیطی |
بنتونیت |
کائولینیت |
pH (آب:خاک؛ 10:1) |
9/9 |
93/8 |
درصد کربنات |
0.5±8 |
4 |
سطح مخصوص (m2/ kg*10-3 ) |
0.5±416 |
0.5±63 |
ظرفیت تبادل کاتیونی(cmol / kg soil) Na+ |
8/48 |
05/2 |
Ca+2 |
55/14 |
28/12 |
Mg+2 |
46/1 |
01/1 |
K+ |
42/0 |
28/0 |
مجموع: |
23/65 |
62/15 |
چگالی ویژه (Gs) |
79/2 |
75/2 |
ترکیب کانیهای تشکیلدهنده نمونه |
مونتموریلونیت، کلسیت، کوارتز |
کائولینیت، کلسیت، کوارتز |
جدول 2- مشخصات فیزیکی و ژئوتکنیک زیستمحیطی چهار نانورس مورد مطالعه
خواص فیزیکی و ژئوتکنیک زیست محیطی |
کلوزایتNa+ |
کلوزایتA15 |
کلوزایتA20 |
کلوزایتB30 |
pH (آب:خاک؛ 10:1) |
03/10 |
8/8 |
68/9 |
91/9 |
درصد کربنات |
0/0 |
0/0 |
0/0 |
0/0 |
درصد مواد آلی |
6 |
43 |
38 |
30 |
مواد آلی اصلاحکننده |
- |
2M2HT |
2M2HT |
MT2EtOH |
غلظت ماده اصلاحکننده |
- |
meq/100g clay 125 |
meq/100g clay 95 |
meq/100g clay 90 |
سطح مخصوص (m2/ kg*10-3 ) |
5±524.8 |
5±835 |
5±618.5 |
5±754.5 |
ظرفیت تبادل کاتیونی(cmol / kg soil) Na+ |
02/47 |
81/10 |
36/19 |
02/17 |
Ca+2 |
68/2 |
0/0 |
0/0 |
0/0 |
Mg+2 |
58/0 |
14/0 |
4/0 |
30/0 |
K+ |
88/0 |
0/0 |
0/0 |
14/0 |
مجموع: |
16/51 |
95/10 |
76/19 |
46/17 |
چگالی ویژه (Gs) |
86/2 |
66/1 |
77/1 |
98/1 |
به منظور بررسی وضعیت اندرکنش نانورسهای خالص و نانورسهای اصلاحشده با درصدهای مختلف کربنات با فلز سنگین مس و مقایسه رفتار جذب و نگه داری آنها با نمونههای رسی کائولینیت و بنتونیت، یک سری آزمایش جذب به روش تعادل سوسپانسیون خاک- الکترولیت، انجام گرفته است. در این آزمایشها ابتدا نمونههای نانورس با نسبتهای وزنی 2%، 4% و 8% کربنات کلسیم به صورت خشک مخلوط شده است. سپس به این نمونهها در نسبت 1 به 50 (خاک-محلول)، الکترولیتهای حاوی نیترات مسآبدار در غلظتهای صفر، 5، 10، 25، 50، 100، و cmol/kg-soil 250 اضافه شد. همچنین با انجام یکسری آزمایشهای تعادل مخلوط اشباع، رفتار ژئوتکنیک زیستمحیطی این نمونهها با نمونههای مرجع کائولینیت و بنتونیت مورد مقایسه قرار گرفت.
2 نتایج پژوهش
نتایج حاصل از بررسیهای آزمایشگاهی و آنالیزهای مختلف در نمودارهای 1 تا 10 به شرح ذیل ارایه شده است. خصوصیات جذب و نگه داری آلاینده فلزی مس توسط نانورسهای کلوزایتNa+، کلوزایتA15، کلوزایتA20 و کلوزایتB30 و نمونههای رسی بنتونیت و کائولینیت در اندر کنش با آلاینده فلز سنگین مس در نمودارهای (1) و (2) نشان داده شده است.
نمودار 1- جذب آلاینده فلز سنگین مس در چهار نمونه نانورس در مقایسه با نمونه بنتونیت |
نمودار 2- جذب آلاینده فلز سنگین مس در نمونههای کائولینیت، کلوزایتNa+ و کلوزایت B30 |
در نمودار (3) میزان جذب فلز سنگین مس توسط نانورس کلوزایتNa+ اصلاحشده با درصدهای مختلف (2%، 4% و 8%) کربنات کلسیم نشان ارایه شده است. در نمودار (4) تأثیر افزایش کربنات بر قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس توسط نانورس کلوزایتA15 ارایه شده است.
نمودار 3- میزان نگه داری فلز سنگین مس توسط نانورس صنعتی کلوزایتNa+ در حضور کربنات |
نمودار 4- میزان نگه داری فلز سنگین مس توسط نانورس صنعتی کلوزایتA15 در حضور کربنات |
در نمودار (5) تغییرات میزان جذب و نگه داری آلاینده فلز سنگین مس توسط نانورس کلــوزایتA20 خالـص و نمونههای اصلاحشده با درصدهای متفاوت کربنات ارایه شده است. نمودار (6) به ارایه میزان قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس در نمونه کلوزایتB30 در حالتهای اصلاحشده با درصدهای مختلف (2، 4 و 8 درصد) کربنات پرداخته است.
نمودار 5- میزان نگه داری فلز سنگین مس توسط نانورس صنعتی کلوزایتA20 در حضور کربنات آزمایشگاهی |
نمودار 6- میزان نگه داری فلز سنگین مس توسط نانورس صنعتی کلوزایتB30 در حضور کربنات آزمایشگاهی |
منحنی قابلیت نگه داری آلاینده ارایهشده در نمودار (7) به بررسی قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس در کلیه نمونههای حاوی 4% کربنات میپردازد. همچنین نمودار (8) قابلیت نگه داری آلاینده فلزی مس توسط نمونه بنتونیت حاوی 8% کربنات طبیعی و نمونههای نانورس کلوزایت حاوی 8% کربنات مصنوعی را نشان میدهد.
نمودار 7- میزان نگه داری فلز سنگین مس توسط نمونه رسی کائولینیت و چهار نانورس در حضور 4% کربنات |
نمودار 8- میزان نگه داری فلز سنگین مس توسط نمونه رسی بنتونیت و چهار نانورس در حضور 8% کربنات |
به منظور حصول اطمینان از نتیجهگیری اخذشده از نمودارهای (1) تا (8)، در قسمت بعدی آزمایشهای این پژوهش، pH نمونههای آلودهشده به غلظتهای مختلف اسید نیتریک اندازهگیری شد. نتایج این آزمایشها در نمودارهای (9) و (10) ارایه شده است.
نمودار 9- مقایسه میزان ظرفیت بافرینگ در چهار نمونه نانورس و نمونههای رسی بنتونیت و کائولینیت |
نمودار 10- بررسی میزان ظرفیت بافرینگ در چهار نمونه نانورس اصلاحشده با 8% کربنات و نمونه رسی بنتونیت |
3 بحث و بررسی نتایج
خصوصیات جذب و نگه داری نانورسهای کلوزایتNa+، کلوزایتA15، کلوزایت A20 و کلوزایت B30 و نمونههای رسی بنتونیت و کائولینیت در اندرکنش با آلاینده فلز سنگین مس در نمودارهای (1) و (2) نشان داده شده است. ارزیابی مطالعات انجامشده توسط دیگر محققین نشان میدهد که سه پارامتر درصد کربنات، ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC) و سطح مخصوص (SSA) نقش قابلتوجهی در قابلیت نگه داری آلودگی توسط خاک دارند (15). از این رو بر اساس نتایج آزمایشهای صورت گرفته و نتایج ارایه شده در جداول (1) و (2)، نمونه رسی بنتونیت به دلیل ظرفیت تبادل کاتیونی بزرگ، حدود 8% کربنات و سطح مخصوص قابلتوجه، بیشترین قابلیت نگه داری آلاینده را ارایه میدهد. از سوی دیگر قابلیت نگه داری آلاینده مس در نمونه کلوزایتNa+ در مقایسه با دیگر نمونههای نانورس، بیشتر است. در واقع اگرچه نمونههای کلوزایتA15، کلوزایتA20 و کلوزایتB30 به واسطه اندازه ابعاد دارای سطح مخصوص قابلتوجهی بودهاند لیکن به دلیل تأثیر یون سدیم در افزایش قابلیت تبادل کاتیونی نمونه کلوزایتNa+، این نمونه از دیگر نمونههای نانورس قابلیت جذب آلودگی بیشتری دارد.
از سوی دیگر، نمونه کلوزایتNa+ سطح مخصوص بزرگتری نسبت به نمونه کائولینیت دارد. این موضوع به واسطه سطح اندرکنش قابلتوجه نانورس کلوزایتNa+ بوده است. همچنین در مقایسه با دیگر نمونهها کلوزایتNa+ ظرفیت تبادل کاتیونی نسبتاً بزرگی نیز داشته است. دو مورد فوق سبب شده است که نمونه نانورس کلوزایتNa+ در مقایسه با کائولینیت حاوی 4% کربنات از قابلیت بیشتری در نگه داری آلودگی برخوردار باشد (نمودار (2)). از مقایسه مقادیر ظرفیت تبادل کاتیونی و سطح مخصوص کائولینیت و نمونه نانورس کلوزایتB30 میتوان نتیجهگیری نمود که وجود 4% کربنات در نمونه کائولینیت عملاً سبب شده است که این نمونه دارای قابلیت نگه داری آلودگی بیشتری از نانورس کلوزایتB30 باشد (نمودار (2)). این در حالی است که نانورس کلوزایتB30 دارای سطح مخصوص بیش از 12 برابر کائولینیت و ظرفیت تبادل کاتیونی آن نیز 12% بیشتر از کائولینیت بوده است. از این رو با توجه به مطالب بیانشده، عامل کربنات یکی از علل اصلی و موثر نگه داری آلاینده فلز سنگین توسط خاک است. بر این اساس در ادامه آزمایشهای این تحقیق، با افزایش کربنات کلسیم به نمونههای مورد مطالعه، به بررسی کیفی و کمّی درصد افزایش قابلیت نگه داری نمونهها نسبت به نمونه اولیه و نیز به بررسی تغییرات رونـد میزان قابلیت نگــه داری در نمونههای نانورس در مقایسه با یکدیگر و نمونههای رسی مرجع کائولینیت و بنتونیت پرداخته شده است. همچنین تلاش خواهد شد در ارزیابی نتایج این آزمایشها به دو عامل ظرفیت تبادل کاتیونی و سطح ویژه خاک و تأثیر آن در فرایند اندرکنش خاک-آلودگی توجه ویژهای معطوف شود.
در نمودار (3) میزان جذب فلز سنگین مس توسط نانورس کلوزایتNa+ اصلاحشده با درصدهای مختلف (2%، 4% و 8%) کربنات کلسیم نشان داده شده است. همان طور که ملاحظه میشود، نمونه کلوزایت+Na اصلاحشده با 2% کربنات، افزایش 10% درصدی میزان قابلیت نگه داری فلز سنگین مس را نسبت به نمونه اولیه در بیشترین غلظت آلاینده نشان میدهد. بر اساس نمودار (3) مشاهده میشود، افزایش 2% کربنات موجب میشود در غلظتهای کمتر از cmol/kg-soil 50 تقریباً تمام فلز سنگین مس موجود در الکترولیت توسط نمونه نگه داری میشود. این در حالی است که در صورتی که این درصد کربنات به 4% افزایش یابد، افزایش 20% در میزان قابلیت نگه داری آلاینده نسبت به نمونه اولیه در غلظت cmol/kg-soil 100 مشاهده میشود. به بیان دیگر به ازای هر درصد کربنات میزان جذب آلاینده فلز سنگین 5% افزایش یافته است. این در حالی است که این درصد افزایش در همین غلظت نسبت به نمونه رسی کائولینیت حدود 67% است، به عبارتی درحالیکه میزان کربنات دو نمونه با یکدیگر برابر است بیش از 8 برابر بودن سطح مخصوص نانورس کلوزایتNa+ نسبت به کائولینیت و افزایش بیش از 300% ظرفیت تبادل کاتیونی این نمونه باعث افزایش میزان قابلیت نگه داری آلاینده در نانورس کلوزایتNa+ شده است.
اصلاح کلوزایتNa+ با 8% کربنات موجب افزایش قابلتوجه میزان جذب و نگه داری فلز سنگین مس در این نمونه میشود، به نحوی که قابلیت نگه داری نمونه کلوزایتNa+ بیش از نمونه بنتونیت میشود. درحالیکه ظرفیت تبادل کاتیونی اولیه بنتونیت نسبت به کلوزایتNa+ خالص بیشتر است، اما افزوده شدن کربنات کلسیم به کلوزایتNa+ و به تبع آن رسوب آلاینده فلزی به صورت هیدروکسید کربنات فلزی و از سوی دیگر بزرگتر بودن سطح مخصوص کلوزایتNa+ در مقایسه با بنتونیت سبب وقوع رفتار فوق شده است، عدم خلوص بنتونیت (وجود 23% سیلت در نمونه بنتونیت)، یکی دیگر از علل این افزایش بوده است.
کلوزایتA15 با ظرفیت تبادل کاتیونی حدود cmol/kg-soil 11 و سطح مخصوص m2/g 835 در بیشترین غلظت آلاینده مس تنها قابلیت نگه داری حدود 17% آلاینده را دارد. اصلاح کلوزایتA15 با درصدهای متفاوت کربنات کلسیم موجب افزایش قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس از طریق تشکیل رسوب کربناتی میشود. بر اساس نتایج ارایهشده در نمودار (1)، نانورس صنعتی کلوزایتA15 در میان نمونههای مورد بررسی در این پژوهش دارای کمترین میزان نگه داری فلز سنگین مس بوده است، بیشک علت اصلی این امر نوع فرایند اصلاح شیمیایی در تهیه این نمونه نانورس صنعتی بوده است.
بر اساس نمودار (4) افزایش 4% کربنات به کلوزایتA15 نیز در بیشترین غلظت آلاینده مس، سبب افزایش 84% قابلیت نگه داری نسبت به نمونه اولیه شده است. این در حالی است که میزان جذب و نگه داری کلوزایتA15 با 4% کربنات نسبت به نمونه رسی کائولینیت در غلظت cmol/kg-soil 100 به میزان 27% افزایش یافته است، که نشاندهنده تأثیر کربنات در میزان جذب و نگه داری آلاینده فلز سنگین بوده است. لیکن میتوان نتیجهگیری نمود علت اصلی قابلیت نگه داری آلاینده در نمونه رسی کائولینیت حضور 4% کربنات در این نمونه است. کلوزایتA15 اصلاحشده با 8% کربنات قابلیت نگه داری 87% آلاینده فلز سنگین مس را در غلظت cmol/kg-soil 100 نشان میدهد. به بیان دیگر در غلظتهای کمتر از cmol/kg-soil 50 تمامی آلاینده موجود در الکترولیت توسط نانورس کلوزایتA15 اصلاحشده با کربنات نگه داری میشود. در این حالت از مقایسه میزان قابلیت نگه داری کلوزایتA15 و بنتونیت این نتیجه حاصل میشود، که میزان قابلیت نگه داری کلوزایتA15 در غلظت cmol/kg-soil 250 نسبت به نمونه رسی بنتونیت حدود 60% افزایش یافته است.
در نمودار (5) تغییرات میزان جذب و نگه داری آلاینده فلز سنگین مس توسط نانورس کلوزایتA20 خالص و نمونههای اصلاحشده با درصدهای متفاوت کربنات ارایه شده است. درحالیکه کلوزایتA20 در غلظت cmol/kg-soil100 تنها حدود 29% آلاینده فلز سنگین مس را جذب میکند، با افزایش 2%، 4% و 8% کربنات این درصد جذب به ترتیب به حدود 33%، 48% و 91% افزایش مییابد. اصلاح کلوزایتA20 با 4% کربنات نیز میزان جذب نمونه را نسبت به کائولینیت در بیشترین غلظت آلاینده 32% افزایش میدهد. از سوی دیگر با افزایش 8% کربنات به نمونه نانورس کلوزایتA20، میزان جذب و نگه داری آلاینده نسبت به بنتونیت 50% افزایش یافته است.
نانورس کلوزایتB30 با ظرفیت تبادل کاتیونی cmol/kg-soil 17.46 و سطح مخصوص m2/g 754.5 دارای قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مناسبی است. به طوری که در حالت خالص دارای قابلیت نگه داری بیشتری نسبت به نانورسهای کلوزایتA15 و کلوزایتA20 است. نمودار (6) به ارایه میزان قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس در این نمونه در حالتهای اصلاحشده با کربنات پرداخته است. افزایش 2% کربنات به کلوزایتB30 میزان قابلیت نگه داری فلز سنگین مس را در نمونه 18% الی 20% افزایش میدهد. درحالیکه غنیسازی کلوزایتB30 با 4% کربنات قابلیت نگه داری را بیش از 50% افزایش میدهد. در این حالت میزان جذب نسبت به نمونه رسی کائولینیت حدود 30% افزایش داشته است. به عبارتی در اینجا به وضوح میتوان بر اساس مطالب گفتهشده در بخش اول تحقیق و نتایج حاصل در این بخش نقش کربنات را در قابلیت نگه داری نمونه رسی کائولینیت مشاهده کرد.
از سوی دیگر هنگامی که کلوزایتB30 با 8% کربنات اصلاح شود، قابلیت نگه داری مس به بیش از 120% افزایش مییابد، شایانذکر است که در بعضی غلظتها این میزان افزایش به 150% نیز رسیده است. در این حالت کلوزایتB30 نسبت به بنتونیت افزایش بیش از 40% قابلیت نگه داری آلاینده مس را از خود نشان میدهد.
منحنی قابلیت نگه داری آلاینده ارایهشده در نمودار (7) به بررسی قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس در کلیه نمونههای حاوی 4% کربنات میپردازد. نمونه رسی کائولینیت با ظرفیت تبادل کاتیونی cmol/kg-soil 15.62، سطح مخصوص m2/g 63 و 4% کربنات دارای کمترین میزان قابلیت نگه داری آلاینده است. درحالیکه نانورس کلوزایتNa+ اصلاحشده با 4% کربنات با ظرفیت تبادل کاتیونی cmol/kg-soil 51.16، سطح مخصوص m2/g 524.8 بیشترین قابلیت نگه داری آلاینده را دارد، به نحوی که نانورس کلوزایتNa+ قابلیت نگه داری بیش از 70% آلاینده فلز سنگین مس را در غلظت cmol/kg-soil 100 دارد و در غلظتهای کمتر از cmol/kg-soil 50 تمامی آلاینده موجود در الکترولیت را نگه داری میکند. منحنی جذب سه نانورس کلوزایتA15، کلوزایتA20 و کلوزایتB30 که دارای اصلاح شیمیایی هستند، در میان منحنی جذب کائولینیت و کلوزایتNa+ قرار میگیرد و قابلیت نگه داری هر سه نمونه تقریباً با هم برابر است.
با دقت در نمودارهای جذب آلاینده نمونههای نانورس اصلاحشده حاوی 8% کربنات و نمونه بنتونیت (نمودار 8)، میتوان نتیجهگیری نمود که توانایی جذب قابلتوجه در نمونه بنتونیت نیز عمدتاً به واسطه وجود کربنات بوده است به طوری که نانورس اصلاحشده با کربنات، قابلیت جذب بیشتری از بنتونیت را نشان دادهاند. این موضوع تأییدکننده قابلیت بیشتر نمونه نانورس در مقایسه با بنتونیت فاقد کربنات است. این قابلیت منحصربهفرد در نمونههای نانورس عمدتاً به واسطه سطح مخصوص بزرگتر نمونههای نانورس، بسیج سطح مخصوص به واسطه تأثیر یون سدیم در پراکندگی پولکهای رسی و بسیج و تسهیل در تبادل کاتیونی به واسطه عملکرد یون سدیم با والانس واحد در رفتار نمونه نانورس در مقایسه با نمونه بنتونیت است.
با دقت در نتایج ارایهشده در نمودارهای (7) و (8) میتوان نتیجهگیری نمود که با افزایش درصد کربنات در میان سه نمونه نانورس کلوزایتA15، کلوزایتA20 و کلوزایتB30 در غلظتهای بالای آلاینده، نرخ صعودی قابلیت نگه داری آلاینده در کلوزایتA15 از دو نمونه دیگر سریعتر بوده و کندترین روند صعود قابلیت نگه داری برای نمونه کلوزایتB30 است. بیشک نوع و مقدار ماده استفادهشده در فرایند اصلاح شیمیایی این نمونهها علّت اصلی این امر است (جدول (2)). همان طور که در نمودار (8) مشاهده میشود با افزایش 8% کربنات در میان سه نانورس کلوزایتA15، کلوزایتA20 و کلوزایتB30 قابلیت نگه داری به شرح ذیل است.
Cloisite®Na+ > Cloisite®15A > Cloisite®20A > Cloisite®30B
این در حالی است که در این حالت نیز کلوزایت+Na بیشترین قابلیت نگه داری را از خود نشان میدهد و بنتونیت مرجع نیز دارای کمترین میزان جذب است. بدین ترتیب میتوان قابلیت نگه داری آلاینده فلز سنگین مس را در نمونههای اصلاحشده با 4% و 8% کربنات به شرح زیر طبقهبندی نمود:
Cloisite®Na+ > Cloisite®30B ≥ Cloisite®15A ≥ Cloisite®20A > Kaolinite
Cloisite®Na+ > Cloisite®15A ≥ Cloisite®20A > Cloisite®30B > Bentonite
به منظور حصول اطمینان از نتایج اخذشده از نمودارهای (1) تا (8)، در بخش بعدی آزمایشهای این پژوهش، pH نمونههای آلودهشده به غلظتهای مختلف اسید نیتریک ارزیابی شد. نتایج این آزمایشها در نمودارهای (9) و (10) ارایه شده است. بر اساس نتایج ارایهشده در نمودار (9)، نمونه بنتونیت در مقایسه با دیگر نمونهها از قابلیت بسیار مناسبی در مقاومت در مقابل تغییر pH ناشی از اسید ورودی برخوردار بوده است. به استثنای نتایج مربوط به کائولینیت، نتایج دیگر نمونهها به طور مناسبی با نتایج ارایهشده در نمودارهای (1) و (2) انطباق دارد. بهطوریکه به استثنای نمونه کائولینیت، ترتیب مقاومت در مقابل کاهش pH از ترتیب ارایهشده قبلی تبعیت میکند. از سوی دیگر در نمودار (10) ظرفیت بافرینگ چهار نمونه نانورس اصلاحشده با 8% کربنات و نمونه رسی بنتونیت ارایه شده است. همان طور که مشاهده میشود با افزایش درصد کربنات، ظرفیت بافرینگ کلیه نمونههای نانورس به مقدار قابلتوجهی افزایش یافته است، به نحوی که میزان ظرفیت بافرینگ کلیه نمونهها از نمونه رسی بنتونیت حاوی 8% کربنات بیشتر است. اضافه نمودن 8% کربنات کلسیم به کلوزایتNa+ موجب میشود منحنی تیتراسیون نمونه تا غلظت cmol/kg-soil 160 اسید ورودی افت ملایمی در pH سوسپانسیون داشته باشد. این افزایش ظرفیت بافرینگ با افزایش بیش از 60% قابلیت نگه داری آلاینده در غلظتهای زیاد آلاینده مس در این نمونه انطباق مناسبی دارد.
نتیجهگیری
نتایج اخذشده در این تحقیق را میتوان به شرح ذیل خلاصه نمود:1) اگرچه نمونههای نانورس به واسطه داشتن سطح مخصوص بیشتر، قابلیت نگه داری آلودگی بیشتری دارند لیکن وجود درصدهای کربنات تا 4% میتواند مقدار قابلیت نگه داری آلودگی توسط خاک را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد. بهطوری که نمونه کائولینیت که اصولاً دارای سطح مخصوص و ظرفیت تبادل کاتیونی کوچکی است، با داشتن 4% کربنات از نمونههای کلوزایت B30، کلوزایت A20 و کلوزایت A15 قابلیت نگه داری آلودگی بیشتری داشته است. 2) در روشهای تهیه نانورس، نوع و مقدار ماده شیمیایی استفادهشده ممکن است بر سایتهای قابل تبادل کاتیونی خاک تأثیر بگذارد. در چنین مواردی اگر تأثیر مواد شیمیایی استفادهشده در راستای کاهش ظرفیت تبادل کاتیونی خاک باشد، افزایش سطح مخصوص ناشی از کاهش ابعاد پولکهای رسی تأثیر کاهش قابلیت نگه داری آلودگی ناشی از کاهش CEC را جبران نمیکند. 3) اگرچه نتایج آزمایشهای ظرفیت بافرینگ و میزان نگه داری فلز سنگین مس به وسیله نانوذرات اصلاحشده در حضور کربنات نشان میدهد که در مقایسه تأثیر سطح مخصوص خاک و درصد کربنات نمونه، بخش قابلتوجهی از ظرفیت بافرینگ و قابلیت خاک در نگه داری آلاینده، ناشی از حضور کربنات است، لیکن بیشتر بودن ظرفیت بافرینگ نانورسهای غنیشده در مقایسه با بنتونیت، بیانگر کارایی نمونههای نانورس در جذب و نگه داری آلایندههای فلز سنگین است که این موضوع به سطح مخصوص بسیار بزرگ نمونههای نانورس وابسته است. 4) روند قابلیت نگه داری آلاینده توسط نمونهها با افزایش درصدهای مختلف کربنات به شرح ذیل تغییر میکند:
الف) عدم حضور کربنات |
Bentonite> Cloisite®Na+> Kaolinie> Cloisite®30B> Cloisite®20A> Cloisite®15A |
ج) نانورسهای اصلاحشده با 4% کربنات |
Cloisite®Na+> Cloisite®30B≥ Cloisite®15A≥ Cloisite®20A> Kaolinite |
د) حضور 8% کربنات در نانورسها |
Cloisite®Na+> Cloisite®15A≥ Cloisite®20A> Cloisite®30B> Bentonite |
4
5
6
سپاسگزاری
مؤلفین این مقاله بر خود لازم میدانند از حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه بوعلی سینا برای تهیه بخشی از مواد و وسایل این تحقیق تشکر نمایند. همچنین مؤلفین این مقاله از حمایت «ستاد ویژه توسعه فناوری نانو» که امکان انجام مناسبتر و عمیقتر این تحقیق را فراهم آورد تشکر مینمایند.
7 منابع
1- استاد گروه عمران، دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده فنی، همدان
2- دانشجوی دکتری مهندسی عمران، دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده فنی، همدان*(مسئول مکاتبات).